میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
من و شما به خصوص در دنیای امروز، انسانهای پرمشغلهای به حساب میآییم که نمیتوانیم تمام وقتمان را در راستای یادگیری صرف کنیم. به همین خاطر است که یادگیری به خودی خود به وظیفهای اضافی یا قوزی بر ورای قوز فعلی تبدیل میشود. ولی چکار میشود کرد؟ چطور برنامهریزی کنیم که وقتی به آخر هفته رسیدیم و به پشت سر نظر انداختیم به خودمان بگوییم «ای، بد نبود، در اصل این هفته کلی هم کار کردم»
تعطیل کردن یک روز در هفته و یک مرخصی نصف و نیمه به ذهنتان کمک میکند تا خودش را جمع و جور کرده و برای ادامه آماده شود. این روز تعطیل بهترین فرصت است که با استفاده از یک پومودورو بنشینید و واررسی کنید که چه کارهایی کردهاید، کارها تا کجا پیش رفتهاند، و برای هفتهی آینده چه کارهایی را میخواهید انجام دهید. قرار نیست که برنامه را با جزئیات بنویسید ولی لازم است که شبحی از مسیر هفتهای که در پیش است را مشخص کنید.
حالا که تا حدودی تکلیفتان برای هفته با خودتان روشن شده است، هر روز غروب، بنشینید و برای روز بعد یک برنامه با جزئیات بنویسید. فقط برای روز بعد! ریزِ کارهایی که قرار است فردا تکمیل کنید. به عنوان مثال قرار است که دو پومودورو زبان بخوانید، یک پومودورو ورزش کنید و دو پومودورو پادکست فلان کانال را گوش دهید، دو پومودورو مقاله برای ایلولا بنویسید و غیره.
ولی نوشتن ریز کارها آیا لازم است؟ فردا استارت میزنیم و پیش میرویم دیگر؟ جواب این سوال یک «بله» قاطع است. بایستی این کار را بکنید. نوشتن ریز کارها در روز قبل به زامبیهای ذهنی شما کمک میکند تا برای فردا خودشان را آماده کنند. ولی چطور؟ اگر شما شب قبل این کار را نکنید، و فردا به فکر انجام کارها به صورت ذهنی باشید، به قول دیوید آلن نویسندهی کتاب Getting Things Done یک سری حلقهی باز برای خودتان درست کردهاید. این حلقههای باز، مقداری از آن چهارت اسلات حافظهی کاری شما را اشغال خواهند کرد. اشغال کردن این اسلاتها باعث میشود که نتوانید شش دانگ حواستان را به کارتان معطوف کنید. نبود تمرکز مساویست با ساخت چانکهای نهچندان مفید و در نهایت بازدهی پایین در یادگیری یا انجام کار. بله، یک کار به این سادگی، نتیجهی به این بزرگی دارد. انسانهای بزرگی مثل داروین، خیلی سخت کار نمیکردند، بلکه بلد بودند که کارِ پربازده انجام دهند.
ذهن ما عادت دارد که نگران کارهای انجام نشده باشد. به عبارتی دائم تلاش میکند که شما آن کارها را فراموش نکنید. وقتی شما کارهایی که قرار است انجام دهید را طبق برنامه روی کاغذ میآورید، خیالش راحت میشود که جای وظایفتان امن است. اینجاست که اسلاتهای حافظهی کاری برای تمرکز بهتر، خالی میشوند. وقتی این کار را شب قبل انجام دهید، اوضاع از این هم بهتر میشود چون در زمان خواب و حالت دیفیوس، برنامه به صورت خودکار توسط مغز پردازش شده و همان زامبیهای ذهنیِ همیشه مزاحم، تغییر کاربری داده و به شما جهت جلوگیری از به تعویقانداختن کارها کمک میکنند.
حالا به برنامهی روزانه باز میگردیم. یادتان باشد که برنامه را سنگینتر از حد توانتان نچینید. پومودوروها الزاما ۲۵ دقیقه نیستند و میتوانند بسته به کاری که قرار است انجام دهید بیشتر یا کمتر باشند. کار میتواند سبک و کوچک مثل پر کردن یک فرم سالانه باشد؛ که در یک نشست بسیار کوتاه به نتیجه میرسند؛ یا در طرف دیگر میتواند نوشتن یک مقاله بلند باشد و لازم باشد که غرق نوشتن شوید و پومودورو را کمی کشش بدهید.
اما برنامه نباید آنقدر طولانی و سنگین شود که مجبور شوید کل روزتان را به یک وظیفهی خاص اختصاص دهید و آنقدر خودتان را خسته کنید که بعد از چند روز، بدنتان در یک جلسهی خصوصی با مغز به این نتیجه برسد که: «بیخیال، زندگی ارزش این همه سختی را ندارد، بایستی توطئه کنیم تا بیخیال شود، نظرت در خصوص دلسرد کردنش چیه؟»
نکتهی مهم دیگری که میتواند راهگشا باشد این است که کارهای فیزیکی که نیاز به بلند شدن از جایی و حرکت دارد را بین کارهای دیگر پخش کنید. مثلا بعد از یک ساعت کار با کامپیوتر (به هر منظوری)، جارو کشیدن اتاقتان را در برنامه بنویسید. نشستن زیاد و بدون وقفه میتواند برای سلامتتان مضر باشد. از طرفی چشمهایتان خسته میشوند. یک تحقیق نشان داده که زل زدن به صفحههای موبایل و مانیتور باعث خسته شدن مردمک چشم و افزایش سردردهایتان خواهد شد. این خلاقیت شماست که چینش کارها را به نحوی انجام دهید که سلامتتان هم به عنوان یک فاکتور مهم در کل برنامه، وزنهی سنگینی داشته باشد.
در حین اجرایی کردن برنامههایتان، برنامهها و نحوهی اجرای آن در طول هفته را واررسی کنید. برنامه را طبق تواناییهایتان کم و زیاد، و سعی کنید چیزی را آماده نمایید که بیشترین انطباق را با شرایط شما داشته باشد. اسیر آن احساس پر شور اولیه نشوید. یک دوندهی خوب، نفسش را به صورتی تنظیم میکند که تا خط پایان مشکلی برایش پیش نیاید. در صورتی که یک آماتور همان اول چنان زوری میزند که شاید اصلا به خط پایان نرسد. با کیاست جلو بروید.
کسانی که به اوقات فراغتشان اهمیت میدهند از کسانی که صرفا به کار میچسبند، از نظر بازده در درازمدت پیشی میگیرند. همیشه یک زمانی را مشخص کنید که بعد از آن دیگر دست از کار بکشید. مثلا با خودتان عهد کنید که بعد از ساعت پنج بعد از ظهر دیگر آزادید. در این زمان به مغزتان استراحت بدهید و کمکش کنید تا در حالت دیفیوس اطلاعات را پردازش کند. به این صورت با خارج کردن مغز از فشار کار و نگرانی بابت آن، به خودتان اجازه میدهید که از جنبههای دیگر زندگی نیز لذت ببرید.
با توجه به انرژی مضاعف شما در اوایل روز، بهتر است که کارهای سخت و آنهایی که دوستشان ندارید را پیش از بقیه و در این زمان انجام دهید. این کار نهتنها انجام کار سخت را تضمین میکند، بلکه با مشاهدهی تکمیل کار سخت، انگیزهی بالاتری برای انجام بقیه کارها پیدا خواهید کرد. همیشه اتفاقات طبق برنامه پیش نمیروند و ممکن است روزهایی باشد که نتوانید طبق برنامه پیش روید. این موارد برای همه پیش میآید و جای نگرانی نیست ولی نکتهی مهمی را نباید فراموش کنید، و آن اینکه این موارد بهانهای برای دست کشیدنِ مکرر از برنامه نشوند. اگر میبینید که وقوعشان آنقدر مداوم است که نمیتوانید کنترلشان کنید، برنامهتان را با آنها هماهنگ کنید چرا که به نظر میآید جزئی از زندگیتان است و بایستی با آنها کنار بیایید. در کل تا جایی که امکانش هست، به برنامه وفادار بمانید، ولی خب قرار نیست که خودتان را بکُشید!
عالی