میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
تا اینجا گفتیم که هجوم آدرنالین باعث حالتهای خاصی مثل تنش، دلشوره، نفس کشیدن پیدرپی و حتی خالی کردن رودهها میشود. جالب است بدانید که حتی هوشیاری ما هم تحت تاثیر قرار میگیرد و نسبت به خطرات بالقوه، بسیار حساستر میشویم. تا جایی که شاید اصلا فراموش کنیم که در حال انجام چه کاری بودیم! تمام اینها نتیجهی اعلام خطر مغز در مواجه با خطر و هجوم آدرنالین به سمت آن است. تعدادی از قابلیتهای ما به عنوان یک جاندار، تقویت میشود و بعضی دیگر محدود تا به بهترین شکل برای مواجه با خطر آماده شویم.
پردازش احساسات در مغز هم یک سطح ارتقا پیدا میکند؛ بیشتر به این خاطر که آمیگدال نیز درگیر جریان میشود. زمانی که با خطر مواجه میشویم، لازم است که با سرعت تمام یا درگیر شویم و یا پا به فرار بگذاریم. در نتیجه به شدت عصبانی یا ترسو میشویم تا مغز مطمئن شود که فرصت را از دست نمیدهیم. عصبانی میشویم که بزنیم چانهی طرف مقابل را خُرد کنیم، ترسو میشویم که جوری پا به فرار بگذاریم که چیتا هم به گرد پایمان نرسد. البته بیخود تلاش نکنید، چون میرسد!
پس تا اینجا یاد گرفتیم زمانیکه با یک خطر بالقوه مواجه میشویم، هم بدن و هم مغز آماده می شوند تا بهترین واکنش را نشان دهند، ولی مشکل اصلی «بالقوه» بودن خطر است. واکنش جنگ یا گریز، پیش از اینکه ما بتوانیم بررسی کنیم که آیا واقعا لازم است عصبانی شویم یا بترسیم، صورت میپذیرد و تقریبا تمام بدن را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این موضوع برای انسانهای نخستی، معقول بود چرا که کسی که از یه خطر بالقوه فرار میکرد، با احتمال کمتری اسیر دندانهای یک ببر گرسنه میشد. در مقابل کسی که میگفت «بیا اول مطمئن بشیم ببری در کار هست یا نه» خب اگر چیزی در آنجا بود، ببر مطمئنا نمیگفت «دالی، حالا فرار کن گلم»، بلکه یک لقمهی چرب میشد و از انتقال ژن باز میماند.
در نتیجه استراتژی بدن برای مقابله با خطر بالقوه، در حیات وحش معقول به نظر میرسد ولی در زندگی ما انسانهای مدرن، واقعا آزاردهنده است. واکنش جنگ یا گریز، پروسههای فراوانی در بدن را به جریان میاندازد و حذف نتیجهی آن زمانبر است. مثلا بدن برای پاک کردن آن حجم از آدرنالین زمان نیاز دارد. حالا فکر کنید که یک بادکنک ناگهان بالای سرتان ترکید؛ خب اینکه به حالت جنگ یا گریز برای چیز پیشپاافتاده و بیآزاری مثل ترکیدن بادکنک بروید، درد دارد درد!
ترکیدن یک بادکنک ممکن است باعث شود تا تنش و سفت شدن عضلهها را تجربه کنید، ضربان قلبتان بالا برود و سایر نشانههای حالت جنگ و گریز در شما پدیدار شود. این حالت اگر با یک دوی جانانه برای فرار یا یک کُشتی حسابی برای جنگ همراه نشود، میتواند باعث گرفتگی عضلات، رعشه و یا نشانههای بد دیگری همراه شود.
گفتم که از نظر احساسی هم شما حساس میشوید، در نتیجه یک بادکنک میتواند شما را تا سر حد مرگ بترساند و یا عصبانی کند. و خب عصبانی که شوید ممکن است اولین موجودی که در تیررستان قرار دارد را نفله کنید. مثلا آن موجودی که وقتی عصبانی شدهاید میگوید «آروم، فقط یه بادکنک بود اینقدر ترسیدی (هِر هِر هِر)» و خب خونش گردن خودش است که دیگر از این افاضات نفرماید.
ادامه دارد…
پاسخ دهید