چطور با احساسات ناخوشایند مقابله کنیم؟

نوشتک

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

دیروز پادکستی در خصوص حسادت گوش کردم. تا عنوان را دیدم، خنده‌ام گرفت. من یک عمر از حسادت متنفر بودم و آن را حس پست و حقیری می‌دانستم. ولی حالا؟ نه. حقیقتش را بخواهید دوستش دارم. یکی از اجزاء من است.

باید از اندی پادیکام ممنون باشم. بگذریم.

حسادت، درست مثل هر احساس دیگری راهنمای ما برای زندگی است. چیزی است که به زندگی رنگ و بو می‌دهد و تلاش می‌کند تا به ما کمک کند. چرا از یک راهنما بدم بیاید؟ چون خوشایند نیست؟ اشتباه من دقیقا اینجا بود. احساسات ناخوشایند، به اندازه احساسات خوشایند برای ما مفید هستند. تلاش برای فرار از آن‌ها، مساوی است با ایجاد تنش.

روزنبرگ اشاره می‌کند که چیزی حدود یک دقیقه تا یک دقیقه و نیم طول می‌کشد که مواد شیمیایی مرتبط با یک احساس آزاد شود (معمولا در مغز) سپس آن را حس کنیم (بله، احساسات در بدن حس می‌شوند، مثل آن حس دلشوره) و در نهایت جذب و محو شوند.

اگر بتوانیم، این نود ثانیه را در لحظه باقی بمانیم، آن احساس را حس کنیم و بپذیریم، هم درس بهتری از راهنمای احساسی‌مان می‌گیریم هم آن را سرکوب نمی‌کنیم. سرکوب کردن یک حس، از بین بردن آن نیست، بلکه ادامه‌ی حیات آتش زیر خاکستر است. به این صورت نه برای ۹۰ ثانیه که مدت طولانی‌تری موج‌های آن حس می‌آیند و می‌روند. بچه‌ای را در نظر بگیرید که می‌خواهد حرفش را بزند و ما گوش نمی‌دهیم؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ دائم تکرار می‌کند و روی مخمان می‌رود. حالا اگر یک لحظه به او گوش دهیم و همدلانه تلاش کنیم منظورش را بفهمیم، هم او آرام می‌شود، هم ما حرفش را می‌فهمیم. حالا فرض کنید تازه آن بچه می‌خواهد شما را راهنمایی کند.

نکته آخر: در حضور احساساتمان، واقعا حاضر باشیم و به حرفش گوش دهیم. زندگی با همین‌ها برای ما زندگی است و رنگ و بو می‌گیرد.

1 بازتاب

  1. شبکه‌های مجازی و برون‌ریزی احساسی - ایلولا

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد