انسان صادق در مقابل انسان ناصادق
آقای ایکس به مغازهی من میآید. در زمان حساب کردن، تلفنم زنگ میخورد و گوشی را جواب میدهم. آقای ایکس ده پونزده ثانیه بیجهت معطل میشود تا تلفن من تمام شود و با او حساب کتاب کنم. به اشتباه، یک ۵ هزار تومانی بیشتر به آقای ایکس پس میدهم. آقای ایکس متوجه میشود ولی… انسانها…