میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
در خصوص ماهیت و چگونگی ساختن چانک در پست قبلی صحبتهایی کردیم. در این نوشته کمی ریزتر میشویم چرا که به هر حال ساخت یک چانک، از جمله مهمترین کارها در یادگیری یک مهارت است پس لازم است که بیشتر به آن پرداخته شود.
چانکها را به دو قسمت ذهنی و فیزیکی تقسیم میکنیم. با وجود اینکه این چانکها با هم متفاوتند، اما رابطهی نزدیکی با یکدیگر دارند.
ابتدا به سراغ حافظهی کاری برویم. در نوشتههای مغز ابله بیشتر در خصوص حافظهی کوتاهمدت صحبت کردیم. در اینجا هم اشارهای به آن میکنیم. حافظهی کاری دارای چهار اسلات یا فضای خالی مجزاست. در زمان چانککردن لازم است که ما با تمرکز بر روی موضوع، تا حد امکان این چهار قسمت را در اختیار موضوع قرار دهیم. به عبارتی تمام چیزهایی که ممکن است حواسمان را پرت و اسلاتی از این چهار فضا را اشغال کند، حذف کنیم. مثلا با خاموش کردن تلویزیون، بستن اعلانهای موبایل یا حتی گذاشتن گوشی بر روی حالت پرواز تا حدود زیادی میتوانیم این حواسپرتکنها را دور بریزیم.
اما فایدهی حذف حواسپرتکنها این است که ذهنتان هم انتظار رسیدن چیزی را نمیکشد. به عنوان مثال وقتی موبایل در حالت عادی قرار دارد، حتی اگر اعلانی برای شما نیاید، قسمتی از ذهن شما درگیر اعلانهای احتمالیست که ممکن است برایتان بیاید. اما وقتی موبایل در حالت پرواز باشد، ذهنتان خیالش راحت میشود که حتی اگر اعلانی هم بیاید شما متوجه نمیشوید، پس به کل قید پر کردن اسلات حافظهی کوتاهمدت برای پردازش اطلاعات مرتبط با موبایل را میزند و آن را برای سرفصلی که در حال یادگیری آناید خالی میکند.
در حین یادگیری مفاهیم جدید، شما الگوهای جدیدی در مغزتان میسازید. این الگوها با الگوهایی که قبلا در مغز داشتید ارتباط برقرار میکنند تا معنا و مفهومشان آشکار شود. به عبارتی شما از طریق تفسیری که الگوهای پیشین مغز از اطلاعاتی ورودی (مفهوم جدید) میکنند قادر به درک مفهوم جدید میشوید. خود این مفهوم جدید میتواند در آینده پایهای برای درک مفاهیم مرتبط با خودش یا حتی مفاهیم دیگر شود. به تصویر زیر و ارتباط الگوهای مختلف دقت کنید:
حالا فرض کنید که مقداری از حافظهی کاری شما درگیر چیز حواسپرتکنی مثل صدای اعلان پیام از تلگرام باشد؛ به این صورت ارتباط حافظهی کاری شما با سایر بخشهای مغز به همان اندازه ضعیف میشود؛ این ضعیف شدن ارتباط مساویست با دسترسی به نقاط کمتری از مغز؛ دسترسی به نقاط کمتر از مغز مساویست با ارتباط ضعیفتر مفهوم جدید با سایر الگوهای موجود و از پیش ساختهشده؛ و این ارتباط ضعیف مساویست با فهم کمتر و محدودتر موضوع جدید؛ فهم و درک محدودتر موضوع مساویست با ساخت یک چانک نهچندان خوب که خودش نمیتواند پایهی مناسبی برای درک مفاهیم بعدی باشد. میبینید همه چیز انگار به هم گره خورده است.
مرحلهی بعد برای ساخت یک چانک خوب، فهم درست مطلبیست که در حال یادگیری آناید. فهم مساله مانند یک چسب عمل میکند و الگوهای قبلی و الگوی جدید را با قدرت به یکدیگر پیوند میزند. شما حتی میتوانید یک چانک را بدون فهم درست در ذهنتان بسیازید ولی چون این الگو ارتباط درست و چسبکاریشدهای با سایر الگوهای ذهنی شما ندارد، در نتیجه یک چانکِ تقریبا بیخاصیت ساختهاید که به سرعت در لایههای پایین ذهنتان برای همیشه دفن میشود. در پست قبل در خصوص ارتباط الگوهای عصبی و توانایی احضارشان مفصلتر صحبت کردیم.
به همین خاطر بعد از یادگیری راهحل یک مساله، مرور آن و تلاش برای درک آن بدون توسل به منبع و به صورت ذهنی، موجب ساخته شدن یک چانک مفید خواهد شد. در غیر این صورت، یادگیری حل مساله بدون پیوند درست با سایر الگوهای ذهنی، در آینده شما را از به کار بردن آن الگوی ذهنیِ ایجاد شده، ناتوان میسازد. حفظ کردن روش حل مساله و نه درک راهحل در ریاضی شاید مثال خوبی برای این موضوع باشد. به عبارت سادهتر شما باید برای ساختن یک چانک مفید، خودتان دست به کار شوید و فقط نظارهگر نباشید.
شما با شنیدن صدای یک خواننده و یا دیدن نقشی کشیدن یک نقاش، مهارت چندانی را کسب نمیکنید بلکه یک قطعه اطلاعات کوچک از نحوهی اجرای یک مهارت را میسازید که برای اجرای عملی آن توسط خودتان به کارتان نخواهد آمد. هرچند این مرحله، مرحلهی ابتدایی ساخت یک چانک خوب به حساب میآید ولی برای ساخت یک مهارت، نیاز به تمرین و انجام آن توسط خودتان دارید.
پاسخ دهید