مغز ابله | 5 | کنترل مغز | حالت تهوع در حرکت

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

الان در چه حالی هستید؟ احتمالا نشسته‌اید! دنیای امروز همین است. کارهای یدی تا حد زیادی با کارهای دفتری جایگزین شده‌اند و به صورت تئوری حتی شما می‌توانید نشسته، از طریق اینترنت خرید خانه را هم انجام دهید. به عبارتی روز به روز، در دنیای امروز راه رفتن منسوخ‌تر و منسوخ‌تر می‌شود.

پیامد این گذار برای ما چیست؟ خوب نیست. نشستن و نشستن، عمیقا با طبیعت بدن ما در تعارض است. به عنوان مثال، نشستن طولانی مدت در هواپیما می‌تواند سبب ایجاد ترومبوز سیاهرگی عمقی یا DVT شود. در خصوص ترومبوز سیاهرگی عمقی در همین حد بدانید که لخته‌های خون شکننده می‌توانند وارد جریان خون، آمبولی ریه و در نهایت مرگ انسان شود.

در طول سال‌های طولانی فرگشت، راه رفتن برای جمع‌آوری آذوقه، دویدن به دنبال شکار و در رفتن از دست شکارچی از ملزومات زندگی روزمره‌ی ما انسان‌ها بوده و همین امر باعث شده تا بدن ما طراحی ویژه‌ای برای تسهیل این امر داشته باشد. حتی دستورات مربوط به حرکت آنقدر در ما، درونی شده که نیاز به فکر کردن آگاهانه برای آن نداریم و از سمت ستون فقرات (و نه خود مغز) فرمان می‌گیرند. این دسته‌های اعصاب به اسم الگوسازها شناخته می‌شوند و در قسمت پایینی نخاع یافت می‌شوند.

چرا الگوساز؟ چون الگوهای خاصی را برای حرکتِ پاها به ماهیچه‌ها و تاندون‌های پا ارسال می‌کنند. به همین خاطر است که حتی وقتی غیرهوشیارید، باز هم می‌توانید پرسه بزنید و در خواب راه بروید.

راه‌رفتن نه تنها برای خود بدن خوب است که مغز نیز بی‌بهره نمی‌ماند. طبق تحقیقات اخیر، روزی دو ساعت راه رفتن می‌تواند برای مغز بسیار مثمر ثمر باشد و احتمالا به همین اندازه هم برای بدنمان خوب خواهد بود.①

حالا جریان حالت تهوع وقتی در حرکت هستیم چیست؟ به عبارتی جنب زدگی از کجا سر چشمه می‌گیرد؟ ما که اینقدر با حرکت عجین شده‌ایم، چرا وقتی با ماشین یا اتوبوس یا هواپیما این طرف آن طرف می‌شویم، می‌خواهیم بالا بیاوریم؟ کاری به معده‌ی شما ندارد بلکه تمامش زیر سر مغز است. چطور؟ چه می‌شود که از وضعیت حرکتی ما، مغز به این نتیجه که «آن چه خورده را بالا بیاورد» می‌رسد؟ مگر احمق است، گودرز چه ربطی به شقایق دارد؟

در حقیقت مغز آن کاری را می‌کند که فکر می‌کند صحیح است. احتمال خراب شدن حالتان معمولا در هنگامی که در حال جابجا شدن در یک وسیله‌اید وجود دارد. زمانی که خودتان نمی‌دوید ولی بدنتان جابجا می‌شود.

از اینجا شروع کنیم که انسان‌ها دسته‌های مختلفی از ادراک و مکانیسم‌های عصبی در درون خود دارند که نهایتش می‌شود Proprioception. معادل درستی برای این کلمه پیدا نکردم پس تعریفش را برایتان می‌گویم. Proprioception عبارت است از توانایی حس کردن حالت بدن در وضعیتی که قرار دارد. وضعیت‌سنجی یا چیزی شبیه به این باید معادل بدی نباشد. مثلا دستتان را پشت سرتان ببرید و یه شکل را ترسیم کنید. شما تصویری از چیزی که ترسیم کردید را با وجود اینکه با چشمان خود ندیده‌اید، در ذهن تصور می‌کنید. این همان وضعیت‌سنجی‌ست.

یک سیستم دهلیزی هم در گوش درونی ما وجود دارد که شامل کانال‌هایی از مایعات خاصی می‌شود. وضعیت مایع در این کانال‌ها که با توجه به فضای خالی موجود به جاذبه واکنش نشان می‌دهند، سیگنال‌هایی از وضعیت بالانس شما را به مغز ارسال می‌کند.

حرکت آدمیزاد از راه‌رفتن تا دویدن و وَرجه وُرجه کردن، یک سری از سیگنال‌های خاصی را تولید می‌کند و به مغز می‌فرستد. از بالا پایین شدن مایعات موجود در سیستم دهلیزی در گوش درونی گرفته، تا هوایی که در اثر حرکت حس می‌کنید و سیگنال‌هایی که از طریق چشم می‌گیرید همه و همه توسط سیستم وضعیت‌سنج دریافت و پردازش می‌شود.

مثلا چه شما نشسته باشید و دیگری از کنارتان بگذرد و چه شما از کنار شخصی که ایستاده بگذرید، هر دو سیگنال‌های حرکت را به چشم ارسال می‌کند، ولی مغز با توجه به دریافت‌هایی که از سایر سیگنال‌هایی که واردش می‌شود دارد، تفسیر می‌کند که شما در حال حرکتید یا خیر. سپس نتیجه می‌گیرد که همه‌چیز طبیعی و نرمال است و خب به فکر سایر موارد از گرفتن انتقام، پیدا کردن کسی برای منتقل کردن ژن‌ها و یا حتی پیدا کردن پوکمن برای پیش بردن بازی،‌ می‌افتد!

ولی حرکت در یک وسیله‌ی نقلیه تفاوت می‌کند. یک سری سیگنال‌ها مبنی بر حرکت، به مغز ارسال می‌شود، یک سری سیگنال‌ها خلاف آن را مخابره می‌کنند. چرا که شما خودتان حرکت نمی‌کنید ولی دارید حرکت می‌کنید. چه خبر است؟

قسمت پیشرفته‌تر مغز، اینکه شما در یک اتوبوس نشسته‌اید و این اتوبوس است که شما را حرکت می‌دهد درک می‌کند ولی مغز خزنده خرتر از این حرف‌هاست. سیستم وضعیت‌سنجی نمی‌تواند تمام سیگنال‌های هماهنگ که نشان از حرکت شما در داخل وسیله‌ی نقلیه را دارد به خوبی یک حرکت، مثلا زمانی که می‌دوید، دریافت کند و مغز خزنده می‌گوید چه خبر است؟ زنگ خطر به صدا در می‌آید و پیش خودش می‌گوید این گوساله (بیشعور، ما را خطاب قرار داده) یک چیزی خورده و مسموم شده که اینقدر همه چیز ناهماهنگ است. بهترین راه چیست؟ بالا آوردن!

گزینه‌های زیادی در دسترس مغز خزنده نیست و در این حالت که نمی‌تواند بین سیگنال‌های دریافتی یک ارتباط معناداری پیدا کند، بنا را بر مسموم شدن شما می‌گذارد و محتویات معده‌تان را خالی می‌کند.

قسمت پیشرفته‌تر مغز درک می‌کند که این عمل مغز خزنده کاملا بیهوده است ولی تا این اطلاعات را حالی مغز خزنده کند نه‌تنها زمان زیادی طول خواهد کشید که پیرش هم در می‌آید. شاید به همین خاطر است که حالت تهوع به مرور زمان بهتر می‌شود و می‌توانیم با آن کنار بیاییم.

البته این پدیده هنوز که هنوز است به طور کامل شناخته شده نیست. چرا بعضی وقت‌ها ما حالت تهوع پیدا می‌کنیم و بعضی وقت‌ها خیر. عوامل بسیار زیادی دیگری در این زمینه دخیل‌اند و شاید سیگنال‌هایی که به منظور وضعیت‌سنجی به مغز ارسال می‌شود گونه‌های بیشتری نسبت به آن چیزی که ما در حال حاضر می‌فهمیم داشته باشند و همه‌ی این‌ها در این امر دخیل باشند.

یک فرضیه دیگر می‌گوید: کش و قوس عجیبِ عضله‌هایی که چشم را حرکت می‌دهند با توجه به تحریک عصب‌های مربوط به کنترل صورت و سر می‌تواند باعث حالت تهوع شود. و وقتی مغز در خصوص دریافت‌هایش گیج می‌شود از همان گزینه‌های محدود روی میزی که دارد استفاده می‌کند. شما یک مدیر را در نظر بگیرید که فراتر از توانایی‌اش به جایگاهی می‌رسد که به جای حل مساله فقط می‌تواند جیغ بکشد. خب مغز خزنده و دنیای امروز هم همین دردسرها را دارند!

در دریا اوضاع خراب‌تر می‌شود. تا کیلومترها چیزی پیدا نیست و سیگنال‌هایی هم که از چشم دریافت می‌شود موید این است که هیچ حرکتی نمی‌کنید. از طرف دیگر بالا پایین شدن هم مزید بر علت می‌شود و اوضاع بی‌ریخت‌تر از آن می‌شود که می‌توانید فکرش را بکنید.

خب تا اینجا دیدید که این مغز خزنده چقدر چشم سفید، غد و یک دنده است و باعث چه سوءبرداشت‌هایی می‌شود؟ بار دیگر که خواستید بالا بیاورید، لعنتش کنید تا حداقل دلتان خنک شود!

① S. B. Chapman et al., ‘Shorter term aerobic exercise improves brain, cognition, and cardiovascular fitness in aging’, Frontiers in Aging Neuroscience, 2013, vol. 5

اولین نفری باشید که نظر می‌گذارد

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد