
میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
جردن پیترسون در یک گفتگو اشاره میکند که Social Constructionistها ادعا میکنند که تفاوت بین زن و مرد، نتیجهای از محیط است ولی چیزی که علم میگوید این است که هر چه میزان برابری بین حقوق زن و مرد بیشتر میشود، به عنوان نمونه در منطقه اسکاندیناوی، تفاوت میان زن و مرد افزایش پیدا میکند.
خب که چی؟
موضوع تبعیضها، یک مسألهی فراتر از یک جنس یا گرایش خاص است و محدود کردن آن به زنان با برچسب فمینیسم، تنها راه را برای افراطگرایی باز میکند. در جایی که مبارزه با تبعیض در حق زنان، مردان، اقلیتها و به طور کلی انسانها، اگر با قطبنمای کلّیِ زدودن تبعیضها باشد، کمتر ما را درگیر حواشی میکند و به نتایج بهتری میانجامد.
لطفا قبل از قضاوت، در بخش نظرات گفتگوهای بین دوستان و من را بخوانید.
این نوشته براساس تجریبات من و مراودهی شخصی با افرادیست که خودشان را فمنیست خطاب میکنند. همچنین این را در نظر داشته باشید که نه فرصت کافی را برای واکاوی فلسفه فمنیسم دارم، نه علاقهای. پس نظرات من را با کمی احتیاط بخوانید و اگر چیزی در چنته دارید که میتواند خوراک فکری لازم برای تجدید نظر را در من بوجود آورد در بخش نظرات با من در میان بگذارید. سپاسگزارتان هم خواهم بود.
من ابتدا با مفهوم فمنیسم کاری ندارم، بلکه روی سخنم بیشتر کسانی است که خودشان را فمنیست به حساب میآورند و میخواهند به بهانهی تساوی حقوق، زنها را شبیه به مردان کنند. خیلی متاسفم ولی چیزی که من میبینم، تلاش مذبوحانهای برخلاف طبیعت است که از برتری ساختگی در ذهن زنانی که خودشان را کمتر از مردان میبینند ساخته شده است. تا جایی که احساس میکنند با اظهار تنفر نسبت به مردان و کوبیدنشان، به هدفشان رسیدهاند. به عبارت سادهتر، احساس میکنند که با پایین کشیدن مردان، هم سطحشان میشوند. خب معنی آن چیست؟ یعنی زیرپوستی میگویند ما پایینتر هستیم.
از طرفی کار تا جایی پیش میرود که برای برخی از آنها، اسم مذکر در صورت مسالهی ریاضی، توهین به حساب میآید؛ مرد را یک عنصر اضافی و بهدردنخور و متجاوز تلقی میکنند؛ و حتی تلاش میکنند کلماتی مثل manhole را به personhole تبدیل کنند تا به زنان برنخورد؛ نویسندگان باید ابتدای کتاب طوماری از توجیهات را بنویسند تا استفاده از he به عنوان سوم شخص مجرد، توهین به زنان حساب نشود و…
ولی خب شاید بگویید که این فمنیسم واقعی نیست! اینجور نمیشود؛ بگذارید کمی واضحتر بگویم.
یک دستگاه مختصات را در نظر بگیرید. یک محور ایکس و یک محور وای داریم. حالا بیاید محور وای را حقوق انسانها (زنان و مردان و هر چه بین آنهاست) در نظر بگیریم و محور ایکس را تفاوتهای جسمی و روانی زنان و مردان. تلاش برای حرکت روی محور وای، به سمت کسب حقوق، تلاشِ بهجا و درستی است. فرقی ندارد که این دسته افراد سفیدپوست، سیاهپوست، افغانیها، ایرانیها، زنان، مردان یا هر چیزی بین آنهاست، باشند. مهم این است که اگر حقوقی از دستهای ضایع میشود، به عنوان انسان، همه تلاش کنیم تا حق یا حقوقِ آن دسته احیاء شود. البته فعلا برای روشنتر شدن بحث، فعلا روی این دستگاه مختصات فقط دو دسته مرد و زن را جا میدهیم.
خب، حالا اسم کسانی که برای احیاء حقوق زنان تلاش میکنند را فمنیستها بگذاریم. اشکالش در چیست؟ در ابتدا این کار به نظر بدون مشکل است، ولی در ادامه اوضاع متفاوت میشود. چطور؟
این نامگذاری و ساخت یک مکتب اول از همه تمرکز خاصی روی یک دسته از انسانها دارد، در جایی که من فکر میکنم بحث احیای حقوق نبایستی به یک دسته خلاصه شود. ولی مهمتر از آن، این دستهبندی باعث قطبی شدن مردم میشود. به طور مثال، خاصیت این مدل مکتبها به این صورت است که اگر اطلاعات آن به آقای ایکس برسد، آقای ایکس یا به سمت مخالفت یا به سمت موافقت با این مکتب هُل داده میشود. این قطبی شدن، خودش مانعی برای پیشبرد هدفی است که در ابتدا این مکتب به خاطرش ساخته شده بود.
در ابتدا همه چیز ساده و روشن است. هدف فمنیسم چیست؟ احیای حقوق ضایع شده از زنان. هدف خوبی است. ولی همانطور که گفتم بعد از مدت کوتاهی این مکتب انسانها را به دو دسته تقسیم میکند و سپس آنها را به قطبها هل میدهد. نتیجه؟ افراطیها. از بد ماجرا، چه کسانی توجه رسانه را دائم به سمت خود میکشند؟ افراطیها. در یک حلقهی نامیمون ما با چیزی طرف میشویم که نهتنها از هدف اصلی خود فاصله میگیرد که مشکلات جدیدی را حاصل میشود.
با توجه به سوگیریهای ذهنی انسان، مثل سوگیری تاییدی، هر دسته از افراد – چه در قطب مخالف چه در قطب موافق – تنها چیزهایی را ببینید که موافق باورهایشان است و آنها را تایید میکند. کمکم شاهد جنگی میشویم که خودش هدف اصلی را به تعویق میاندازد.
تلاش مذبوحانهای که در ابتدا گفتم، اینجا آغاز میشود. هر چیزی دستآویزی میشود که عدهای مردان را بکوبند و عدهای زنان. جالب اینجاست که در بین آنهایی که مردان را میکوبند مرد نیز پیدا میشود و در بین آنهایی که زنان را میکوبند زن! و رسانه دست کیست؟ پیشتر گفتم! نقش رسانه در این جریانات بسیار پررنگ است و متأسفانه با توجه به ماهیتش، اغلب افراطیها را تغذیه و به صورت غیرمستقیم تبلیغ میکند.
حالا وقتی که رسانه را افراطیهای هر طرف داشته باشند، نتیجهاش تفرقهی بیشتر، دشمنی بیشتر، نفرت بیشتر و در نهایت جا ماندن از هدف اصلی است.
به دستگاه مختصات و محور وای برگردیم. مطمئنا نه تنها در دستهبندی مرد و زن، که جا برای کار کردن روی حقوق دستههای زیادی از انسانها هست. به جای صرف انرژی برای دستهبندی کردن و برچسبزنی، که خودش ریشهی یک سری اختلافات و به وجود آوردن اصطکاک برای رسیدن به حقوق انسانی است، تلاش کنیم که از نقطه نظر یک انسان، حقوق دستههای مختلف را در کنار هم احیاء کنیم. با برچسب زدن، ناخودآگاه – و به خاطر نحوهی عملکرد مغز – چشممان را روی واقعیتهای زیادی خواهیم بست. مثلا در فلان «زمینه» حقوق زنان ضایع شده، در فلان «زمینه» حقوق اتباع خارجی، در فلان «زمینه» حقوق کودکان و…
حرف من شناسایی زمینههاییست که در آنها تبعیض وجود دارد و در نهایت حذف آن تبعیضها.
ولی به محور ایکس هم نیم نگاهی بیندازیم. اریک فوروم در کتاب هنر عشق ورزیدن حرفهای جالبی در خصوص یک شکل کردن انسانها میزند. او میگوید
در جامعهی سرمایهداری معاصر، معنای برابری دگرگون شده است. در اینجا برابری به برابری آدمآهنیها اشاره دارد؛ برابری انسانهایی که فردیت خود را از دست دادهاند. امروزه برابری به معنای «همسانی» است، نه یکی بودن … از این نظر باید به دیدهی تردید به دستاوردهایی مثل برابری زنان که نشانهی پیشرفت ما شمرده میشود و تحسین میشود، نگریست. لازم به ذکر نیست که من علیه برابری زنان سخن نمیگویم اما ابعاد مثبت این گرایش به برابری، نباید ما را فریب دهد. این هم جزیی از روند گستردهتر حذف تفاوتهاست. این نوع برابری هزینهی بسیار زیادی دارد: زنان برابر هستند چون دیگر متفاوت نیستند.
برای هر نظامی، حکمرانی بر دستهای از مردم که شبیه هم دیگر هستند سادهتر است چرا که بعد از آن، میشود مطمئن بود که تقریبا تمام افراد را با یک نسخه میتوان به راهی که میخواهند بکشانند. حالا در این بین ایجاد احساس کاذب تفاوت و متفاوت بودن در انسانها روشهای دیگری دارد. به عنوان یک نمونه میتوان به رنگ صورتی برای دخترها و رنگ آبی برای پسرها اشاره کرد. چیزی که در سالهای خیلی دور توسط مارکت به مردم القا شد، تا دیگر نتوانند لباسهای بچگی فرزند اول را به فرزند دوم بپوشانند و خانواده مجبور شوند که لباسهای جدیدی تهیه کنند (در صورت تفاوت جنسیت). احتمالا شما هم نمونههایی از این مدل کلیشههای جنسیتیِ سطحی سراغ دارید که ریشهاش چیزی غیر از آن است که تصور میشود.
ولی از طرفی روی محور ایکس سعی میکنند که به بهانهی تساوی حقوق، مردان و زنان را به یکدیگر نزدیک کنند و عطش تفاوت را با موارد سطحی رفع کنند.
زنانگی و مردانگی از زیباییهای دنیای آدمیزاد است و گذشته از تفاوتهای جسمی، تفاوتهای احساسیِ آنها، پیوند زیبایی را بین این دو جنس باعث میشود که تجربهاش نهتنها بسیار شیرین است که آن عطشِ متفاوت بودن را به درستی سیراب میکند. چیزی که من از فمنیستهای اطرافم میبینم، سردرگمی در بین این محور ایکس و وای است در صورتی که حرکت روی محور ایکس به سمت مردانگی از سوی زنان، حداقل دو ضرر عمده دارد: ۱) با طبیعتشان سازگار نیست و ۲) خیلی زیرپوستی فریاد میزند که مردان برتر هستند پس باید شبیه آنها باشیم.
حالا شاید بهتر متوجه حرف پیترسون شوید که اشاره کرد هرچقدر حقوق به سمت برابری سیر میکند، تفاوتهای میان زن و مرد بیشتر به چشم میآید. چون حرکت در محور وای به سمت حقوق برابر، باعث بارزتر شدن تفاوت روی محور ایکس میشود. چیزی که میخواهند با پلاسیبو و قرصنماها، و به عبارت واضحتر با کلیشهها فقط حسش را در ما ایجاد کنند.
وقتی انسان، محدودهی دیدش را به چارچوب خاصی محدود کند، خواه ناخواه محتویات آن چارچوب به شکل متفاوتی در نظرش تصویر میشود و در نهایت به دید غرضورزانه منتهی میشود. کاری که مکتبها با نوع نگاه من و شما میکنند.
باورها، پایههای فکری ما انسانها هستند و همین باورها چارچوبهایی را در ذهن ما میسازند که دنیا از فیلتر آنها برایمان تصویر میشود. اگر به هر مکتبی اجازه ورود بدهیم، دیدمان به امور بیاندازه تحریف میشود و نگاهمان غیرواقعبینانهتر خواهد شد. به همین خاطر بایستی باورهایمان را با وسواس بیشتری انتخاب کنیم و مراقب باشیم که از مکتبهایی که میتوانند تخم افکار متعصبانه و افراطی را در ذهنمان بکارند دوری کنیم.
من فمنیست نیستم، و این مدل برچسبزنیها را نقض غرض میدانم. چیزی که به عاملی برای نفرتپراکنی و تفرقهانداختن بین دستههای انسانها منجر میشود. من طرفدار حقوق و شانس برابر برای همه انسانها، براساس توانایی و مهارتهایشان – جدای از حق و حقوق اولیه انسان که در اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر آمده – هستم. در خصوص حقوق اولیه، همه با هم برابریم. حالا گرفتید که چرا علاقهای به این مبحث ندارم؟
مطالب بیشتر: Be the Change و کتاب هنر عشق ورزیدن و گفتگوی جردن پیترسون و مزایا و معایت فمنیسم
همچنین این گفتگو با پیترسون +
متاسفانه با این دیدگاهی که داشتید نه درباره فمنیست بلکه درون نوشته هاتون موافق نیستم اقایی که این سایت رو زدید و نوشته اید این متن هارو در این باره که گفتید فمنیست نیستید یا با تبعیض جنسی مخالفید اما با برچسب زدن مخالف نیستید مثل مهندسی و پرستاری چون در ابتدا در حرفتون اعلام کردید که رفتن یک زن به رشته مهندسی خلاف طبیعتشه و بعد بحث برچسب زنی رو شروع کردید که اگر برچسب نزنیم زن ها کارهایی رو میکنند که ما مردانه اعلام کردیم.. متاسفانه این حرف کاملا ضد و نقیض است و از نظر منطق انتزاعی ارسطو هم دچار مشکل است چون ثابت میکنه که ما برچسب زدیم که زن ها به رشته مهندسی نروند نه اینکه رشته مهندسی خلاف علاقه طبیعیشون باشه. من معتقدم زن و مرد تفاوت هایی دارند اما باید از حقوق برابر برخودار باشند و برچسب مردانگی بر زنی که انتخاب میکنه ورزشکار باشه یا هرچیز دیگه ای که مردان بیشتر در اون کار بوده اند نزنیم چون این چیزا فقط برای مردا نیست فقط در مردها بیشتر دیده شده اما مطالعات مغز زن این رو ثابت نکرده که زن ها کمتر به ریاضیات یا چیز دیگه ای علاقه دارند.. مثل هنرمند مردی میمونه که میره هنر یا ادبیات میخونه بگیم پس تو زن شدی و تفکرات زنانست.. نه آقا جان این اسمش علاقست و با این حرف های جردن پترسون هم درباره کشور های فوق برابر زیاد موافق نیستم چون خود دانمارک و طرح تویستش ثابت کرد که ریاضیات در زن و مرد کاملا برابر است وقتی که این همه دختر به علم ریاضیات تشویق شدند.
سلام و ممنونم از اینکه نظرتون رو با من و خوانندههای این نوشته در میون گذاشتید.
اول) متأسفانه، مثل بعضی از دوستان که متن رو درست نخونده، کامنت مخالف گذاشتند، به نظر میاد که شما هم متن رو درست نخوندید یا متن درست منتقل نشده بهتون. بعد از سالها نوشتن، کمکم به این نتیجه رسیدم که مهم نیست چقدر تلاش کنیم که متن رو واضح و سرراست بنویسیم، همیشه باورها و اون لنزهایی که پیش چشم ماست، باعث میشه که متن رو جوری تفسیر کنیم، که تمایل به اون نتیجهگیری اولیه داشته باشه. وقتی کسی میاد تیتر رو میخونه که نوشته «من فمنیست نیستم» این باور غلط براش به وجود میاد که من دارم میگم «من مخالف حقوق برابر هستم» و همین باور غلط سایه میندازه روی تفسیرش از متن موجود و جوری کامنت میگذاره، انگار نه انگار که من چندین بار اشاره کردم که موافق حقوق برابر هستم.
حالا شاید شمایی که این کامنت رو میخونید، با خودتون بگید «خب، عوض کن تیتر نوشته رو!» از اتفاق من فکر میکنم که تیتر فوقالعاده به جاست، و فقط توی همین کامنتهای محدود سایت کوچک من، نشون داده که فقط و فقط خود کلمه فمنیست، چطوری ذهن کسی که خودش رو موافق برابری حقوق میدونه، تحت تاثیر تعصب قرار میده، که منی که جا به جای نوشته و کامنتهام فریاد میزنم موافق حقوق برابر هستم، اینجوری مورد نقد کسایی قرار میگیرند، که اونها هم خودشون رو توی تیم برابریخواهان در نظر میگیرند.
دوم) میشه معنای برچسب زدن رو بیشتر برای من توضیح بدید. چطور میشه که «مردها بیشتر به سمت مهندسی میرن» که یک جمله مطلق هم نیست و حاوی کلمه «بیشتر» هست، برچسبزنی تلقی میشه؟ شما که بحث فلسفه رو پیش میکشید، لااقل فرضهاتون رو درست پایهگذاری کنید. این انتقاد شما، شبیه به مغالطه مرد پوشالی هست. یه نتیجهگیری عجیبی کردید و بعد تن ارسطو رو توی گور میلرزونید؟ جملهی من مطلق نیست، و با توجه به ساخت و ساز جامعه بیان شده. من نگفتم مهندسی یک شغل مردانهست و فقط مردها بایستی مهندسی بخونند که شما میگید من برچسب مردانه بودم به مهندسی زدم. من دارم میگم که یه سری شغلها بیشتر مردانه در نظر گرفته میشن (چیزی که ما داریم در جامعه میبینم و در خصوصش بحث میکنیم) و یه سری شغلها زنانه. این اسمش برچسبزنی نیست بلکه تلاش برای بیان نظر اکثر یا حتی عموم افراد در خصوص حرفههای مختلفه. اگه من گفتم که مهندسی مردانهست، و بایستی برچسب مردانه روی اون بزنیم و هیچ زنی حق نداره مهندسی بخونه، اون میشه برچسب زدن، نه این جمله من.
سوم) بحث برابری حقوق، بحث قانونگذار هست، و من کاملا موافق حقوق و فرصتهای برابر، نه فقط بین دستهی مردها و زنها، بلکه بین تمام افراد جامعه هستم. صراحتا و صراحتا این موضوع رو توی پاراگراف آخر اعلام کردم، ولی به نظر میاد که شما نخواستید که بخونید. بحث گرایش مردها (و توجه کنید که این یک گزارهی مطلق نیست) به سمت شغلهایی که مردانهتر در نظر میگیریم (و توجه کنید که این جمله هم یه گزاره مطلق نیست، و من فکر میکنم که لازمه برای شما بعد از هر جمله این رو تکرار کنم تا با ذهن بازتر متن رو بخونید) و زنها به سمت شغلهایی که زنانهتر در نظر میگیریم (و توجه کنید که این جمله هم یک گزاره مطلق نیست) بحث تمایل خود کسانی هست که خودشون رو مرد یا زن در نظر میگیرند و هیچ ربطی به قانونگذار نداره. قانونگذار، باید فرصت برابر برای هر دو دسته ایجاد کنه، تا چه مردها و چه زنها آزادانه بتونند توی هر رشتهای که خواستند تحصیل کنند یا شکوفا بشن، یا حتی برای کنجکاوی تجربهش کنند (چراییش در نهایت به خودشون مربوطه). حرف این نوشته اینه که مردها گرایش بیشتری به سمت شغلهایی که مردانه در نظر میگیریم دارند و زنها هم همینطور (و باز باید بگم که این گزارهها مطلق نیستند) و هستند بسیاری از مردهایی که گرایش به شغلهایی دارند که زنانه در نظر گرفته میشن و زنهایی که گرایش به شغلهایی دارند که مردانه در نظر گرفته میشن (و اینها هم گزارههای مطلق نیستند). و کاملا حق دارند که آزادانه اون چیزی رو انتخاب کنند، که خودشون میخوان، بدون اینکه قانونگذار با وضع قوانین حاوی تبعیض، مانع اونها برای رسیدن بشه.
چهارم) شما این حرف پیترسون رو که من اول پست آوردم بردی سمت ریاضیات و زدی به صحرای کربلا. ممنونم که زحمت کشیدید و کامنت گذاشتید، و به عنوان یه برادر کوچکتر توصیه میکنم که چندتا نفس عمیق بکشید، متن رو با تمرکز بیشتر بخونید، و بعد شروع به نقد کنید. شاید اینجوری بتونم اون ورودی «سوم)» رو توی چند تا جمله کوتاه خلاصه کنم و لازم نباشه برای هر جمله بنویسم که این گزاره، چه مدل گزارهای هست. و شاید به این نتیجه برسید که من نهتنها مخالف برابری حقوق نیستم، بلکه به شدت پشتیبانش هستم، و به نشان احترام سر تعظیم فرود میارم جلوی کسایی که برای احقاق حقوق همهی انسانها، به خصوص خانمهای این سرزمین، تلاش میکنند.
روزتون بخیر
به عنوان کسی که خودم را یک فمنیسم لیبرال میدونم باید بهتون بگم که قسمتی از متن شما نتیجه درک نادرست شما از فمنیسم یا ارائه نادرست اون از طرف برخی فمنیسم های رادیکال بوده.
گفته بودید که فمنیسم ها درتلاش هستند که خودشون را شبیه به مردا کنن ، ابدا ، هدف تنها توانمند سازی دختران و تشویق اونها برای تلاش و رسیدن به اهدافشون بدون توجه به جنسیته ، حالا به دختری فکر کنید که دوست داره مهندس نفت بشه ، یعنی چون اکثر مهندسین نفت مرد هستند یعنی این خانم میخواد خودش را شبیه به مردان کنه ، این یک برداشت غلطه ، مگه مردانی که دوست دارند روانشناسی بخونن یا رشته هایی که اغلب زنانه هستند را دوست دارن ، خودشون را شبیه به زنان کنن ، اونها فقط بدون توجه به تابو های جامعه و بدون توجه به جنسیت به سمت رویاهاشون میرن.
تنفر از مردان را انکار میکنم اگر شما با فمنیسم هایی روبه رو بودین که انزجار و تنفر خودشون را از مردان اعلام کردن بدونید که این افراد مرد ستیز هستند و نه فمنیسم قبل از هر قضاوتی درباره هر گروهی یادتون باشه که جنبش اصلی به دنبال چیه و عقاید افراد تندرو به عنوان هدف جنبش تعیین نکنید ، دوباره فقط برای یاداوری عنوان میکنم هدف واقعی فمنیسم توانمد سازی زنان و دختران برای رسیدن به آرزوهاشون بدون توجه به جنسیتشونه اینکه زمانی که در جامعه قرار میگیرن بی توجه به اینکه دختر هستند یا پسر تنها به مهارت ها و استعداد های اونا توجه بشه و .. که میتونید توی ویکی پدیا بخونید
سلام. بیاندازه ممنونم که نظرتون رو با من به اشتراک گذاشتید.
اول از همه برداشت شما از حرف من، طبق مثالی که زدید اشتباه هست. من هم با شما کاملا موافقم که مردی که میخواد رشتهی پرستاری بخونه، باید فرصت این رو داشته باشه که بدون هیچ تبعیضی اون رشته رو بخونه و توی اون زمینه جلو بره. برای یه خانمی هم که میخواد رشته نفت بخونه، نظرم دقیقا همینه. بایستی بتونه که بدون هیچ مانع که ریشهی تبیعض جنسیتی داشته باشه، ادامه بده، بخونه و جلو بره.
حرف من در خصوص فشاری هست که گاهی خود شخص روی خودش میگذاره که تا به دیگری چیزی رو ثابت کنه. مثالی میزنم و مثالم رو با مرد و رشته پرستاری میزنم که بدونید، بحث من فقط و صرفا خانمها نیستند، بلکه بحث من تبعیض جنسیتی است.
همونجور که گفتم مردی رو در نظر بگیرید که میخواد بره رشته پرستاری بخونه. این شخص، با وجود اینکه تموم وجودش میطلبه که بره، مثلا مکانیک بخونه، میخواد که بره، و رشته پرستاری رو بخونه تا به بقیه ثابت کنه که مردها هم میتونند رشته پرستاری بخونند. در جایی که حس میکنه یه چیزی جور در نمیاد، و راهی که میره، با طبیعتش نمیخونه. اصلا برداشت اشتباه برداشت نکنید، و مردِ مثال من رو به تمام مردها تعمیم ندید. حالا موضوع رو برای یه خانم و رشته مکانیک یا همون رشته نفت در نظر بگیرید.
من نمیگم که خانمی نیست که دلش نخواد مهندسی بخونه، یا مردی نباشه که دلش نخواد پرستاری بخونه. اصلا دنیای ما دنیای صفر و یکی نیست که بخوایم مردها و زنها رو اینجوری دستهبندی کنیم. من میگم بر اساس مطالعات، مشخص شده که در یه جامعه آزاد که تبعیض جنسی در کمینهترین حالتش قرار داره، مردها و زنها عموما به سمت و سوی متفاوت سوق پیدا میکنند، و از اتفاقْ این از قشنگیهای دنیای ماست. هیچکدوم نسبت به دیگری برتری نداره. ولی هستند خانمها و آقایونی که از ته دل چیزهای متفاوتیتر رو میخوان. حتی ممکنه یه مرد یه سری ویژگیهایی داشته باشه که عموما مردانه در نظر گرفته میشن و یه سری ویژگیهایی داشته باشه که بیشتر زنانه در نظر گرفته میشن. وقتی یه فرد روی یه بازه به صورت سیال از این نظر جابجا میشه، دیگه تکلیف کل جامعه مشخصه. حتما هستند خانمهایی که از شغلها و رشتههایی که عموما مردانه در نظر میگیریم خوششون میاد و بالعکس. و ابدا نباید مانعی جلوی راه اونها باشه که از رسیدن به این تمنا منع بشن. حتی برچسب گذاشتن روی حرفه، رشته، شغل یا عمل به عنوان مردانه و زنانه هم شاید اشتباه باشه. باید اجازه بدیم که آزادانه انتخاب کنند، بدون فشارهای بیرونی.
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو برسونم.
بحثتون در خصوص فمینیسم و معنای درست و واقعی اون هم شبیه به اسکاتلندی واقعی است و من قبولش ندارم. من با تبعیض جنسی کاملا مخالف هستم و به نظرم هر کسی بایستی شانس برابری داشته باشه، و هنوز که هنوزه نظرم اینه که فمینیسم، هرچند شاید با ایدهی خوبی شروع کرد، ولی به عنوان یه ایدئولوژی، بیشتر به اختلافات دامن میزنه، تا به فکر راهحل برای رفع این تبعیضها باشه. راهحلها، بدون برچسبهای فمنیستی، میتونه به کل جامعه، چه مرد و چه زن برای رها شدن از تبعیضها کمک کنه. و من مطمئن هستم که بدون برچسب عدهی خیلی بیشتری به مخالفت با همین تبعیضها مشغول میشن چون اینجوری دیگه همه توی یه تیم هستیم و با هم تلاش میکنیم که دنیا رو برای همه به جای بهتری تبدیل کنیم. وقتی برچسب فمنیست رو میچسبونیم به شخص، جبهه گرفتن و اختلافات شروع میشن.
اگه شما یه فعال اجتماعی هستید که کمک میکنید که دستهای از آدمها (اینجا خانمها به خصوص در کشورمون) به حقوقی که ازشون منع شدند برسند، من از شما صمیمانه، فارغ از اینکه خودتون رو جزء چه دستهای بدونید ممنونم. از صمیم قلب ازتون تشکر میکنم و بینهایت خوشحالم که از اینجا رد شدید و نظر گذاشتید. دنیا برای اینکه جای بهتری بشه، به افرادی مثل شما نیاز داره. من با خوندن نظر شما دلم روشن شد. بهتون تبریک میگم چون کار درستی می کنید. توانمندسازی اون عدهای که به واسطه قوانین، تابوها، یا کلیشهها از یه سری حقوقشون منع شدند، کار قابل ستایشی هست.
ایمان عزیز از لطفت ممنونم من هم موافق نظرت درباره این موضوع هستم که برخی بدون توجه به طبیعت و علاقه درونی شون فقط برای اثبات به جامعه کاری را انجام میدن که دوست ندارن حتی خودم هم به چه زن و چه مرد میگم که کاری را انجام بدید که با نهایت وجودتون دوستش دارید و واقعا بهش راغبید متن تو ذهن من را کمی بیشتر از قبل باز کرد و خوشحالم که حتی اگر خودت را فمنیسم نمیدونی با تبعیض مخالفی چون این خیلی خوبه ، خیلی 🌺
من هم از شما ممنونم و خوشحالم که نظرتون رو با من به اشتراک گذاشتید. 🌺🌺
سلام بر دوستان عزیز و ایمان جان
من با دیدگاه ایمان کاملا موافقم چون نمیتونم نقد منطقی کنم وقیقا مثل جردن بی پیترسن تو حرفای جردن نمیتونی هیچ نقدی بکنی حتی کلمه به کلمه شو دقیق و حساب شده کار میکنه
در رابطه با کنکور خواستم یه چیز بگم که کلا به ضرر مردا هست دلیل منطقی میارم
پسر بچه ها فقط دو سال میتونن کنکور بدن و بعدش میرن سربازی ولی دختر ها تا میخوان میتونن کنکور بدن و یه نکته دیگه این که 80 درصد قبولی های رشته های تاپ در تجربی سال اولی نیستند
همینجا یک تبعیض به ضرر مردان حالا تبعیض بعدی
با این جو نابرابر از نظر جنسی باز هم پسر ها بهتر عمل میکنن و بیشتر بخش رتبه های زیر 1000 در هر سه رشته رو به خودشون اختصاص میدن و تقریبا همه تک رقمیا رو
حالا تبعیضی که اینجا میاد سراغ پسرای بدبخت قانون حداقل 30 درصد هست که باز هم به ضرر پسر ها میشه چون 30 درصد نالایق (در دانشگاه های تاپ) به نا حق جای پسر ها رو میگیرن
و تازه جامعه امروزی با دادن همه امتیاز های پول درآوردن به زن باز هم همه هزینه ها رو از مرد میخواد
از مهد کودک دارن به بچه ها میفهمونن زن ها باهوش ترند و … ولی در حالی که این آمار کاملا غلط هست و ضریب هوشی زن و مرد تقریبا برابر هست البته در یک قسمتی از هوش زن ها بالا تر هستند و در یک قسمتی هم مردان بالا تر هستند
خلاصه این جامعه خیلی داره به پسر ها ظلم میکنه
چند وقت پیش پسر برادرم میگفت عمو چرا روز دختر داریم روز پسر نداریم (برای خواهرش هر سال جشن روز دختر میگرفتن ) و شما اساتید که همه روانشناس هستین (من روانشناس نیستم مطالعات دارم ) میدونین که این چه آسیب وحشتناکی میزنه تازه به این پسر بدبخت تو مهد کودک میگفتند که دختر ها باهوش ترند دختر ها … (چون تمام اساتید زن هستن ) و کلا پسر بچه رو نابود کردن من به داداشم گفتم دیگه این بچه رو نفرست دار داغونش میکنی البته الان بهتر شده پسره ولی بعد هزینه های سنگین برای روان شناسی و …
کلا جامعه برای مردان بسیار ظالمانه نگاه میکنه
مهم نیست
این به حق خروج از منزل و خروج از کشور و حق تحصیل و حق کار در!
اقا ایمان دمت گرم
واقعا مطالبی که شما گذاشتی از صد تا کتاب به من بیشتر اطلاعات داد
فمنیست ها فقط بلدن از موضوعات بی ارزش و خیلی کوچیک مثل بعضی کلمه ها توی ادبیات و … ایراد بگیرن
البته این اخلاق اکثر خانم ها هست که به چیز های کوچیک گیر بدن ولی فمنیست ها دیگه شورشو در اوردن
و حقوق مرد ها رو پایمال میکنن
واقعا از جواب هایی که به بعضی ها دادین خیلی خوشماومد
دمت گرم
واقعا برای آدمایی امسال شما متاسفم
چرا واقعا نمیتونید درک کنید منظور ما چیه
ما نگفتیم نسبت به مردا برتریم
ما برابری میخوایم نه برتری چرا متوجه نیستید
ما زنها آرزوهایی داریم که تو به عنوان یه مرد به راحتی میتونی انجامش بدی
سلام. لطفا یه بار دیگه نوشته رو بخونید چون چیزهایی که شما از متن برداشت کردید، با چیزهایی که من نوشتم، متفاوته.
کامل بخون بعد بیا نظر بده
عالی بود ایمان جان واقعا لذت بردم امیدوارم مردم ما به این درک برسن که گول تبلیغات هرچیزی نخورن و بدون تحقیق درمورد فلان جنبش ازش حمایت نکنن
ملت ما زود باورن دیر یا زود باید این حقیقتو بپذیرن
ممنونم دوست عزیزم.
سلام ودرود ایمان جان.
خود من نمیگم که فمنیستم.چرا؟ چون زیر تیتر فمنیست یه سری تعاریف هست که وقتی میگی فمنیستم در واقع داری میگی من همه اون چیزا رو قبول دارم. بقیه هم اینطور برداشتی دارن،هرچند اینطور نباشه.
در مورد”خیلی زیرپوستی فریاد میزند که مردان برتر هستند پس باید شبیه آنها باشیم.” باهاتون مخالفم.چرا که یه سری فعالیت ها که مردان انجام میدن و حقوقی که دارن، در واقع حقوق و علایق یک انسانه،نه یک مرد.که برای مردها انحصاری شده .و شما هم اون رو معادل “مرد بودن” میبینید.زن ها این حقوق رو نمیخوان چون می خوان شبیه مردها باشن و چون فکر میکنن مردها بهترن.اونها این حقوق رو میخوان،چون انسانن.
این حرفتون مثل اینه که به برده سیاهپوستی که می خواد آزاد باشه بگی:” تو داری زیرپوستی میگی سفیدپوستا بهترن، پس من باید مثل اونها باشم”
سلام دوست خوبم. منظور من از این جمله، در خصوص تفاوتهای ذاتی بین دو جنس بود. همون چیزی که ابتدای نوشته هم بهش اشاره کردم؛ همون تفاوتهایی که پیترسون میگه در کشورهایی که تبعیض جنسیتی به پایینترین حد خودش میرسه، خودش رو بهتر و واضحتر نشون میده. برای همین قبل از اون جملهای که نقلقول کردید گفتهام «حرکت روی محور ایکس به سمت مردانگی از سوی زنان…»
در خصوص موارد مشترک، که شاید خیلی بیشتر از تفاوتهای بین دو جنس باشه، کاملا حرف شما متینه و من، حداقل توی این جمله، کاری به اونها نداشتم.
از نظر من فمینستا یه عده خانم مریضن که کوچکیترین مشکلات خودشونو میبرن زیر ذره بین و مشکلات مردهارو نادیده میگیرن .
“من طرفدار حقوق و شانس برابر برای همه انسانها، براساس توانایی و مهارتهایشان هستم.” پس مثلا کسی که از لحاظ جسمی معلول متولد شده و انتخابی در اون نداشته، باید حقوق کمتری از ما داشته باشه؟ عجب تفکر انسانی و خوبی.
۱) حقیقتش با خوندن این کامنت، احساس بدی بهم دست داد. خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه، این نوع کامنتهای حاوی کنایه، فارغ از محتوا، ضربه به شخصِ نویسنده میزنه و حس جالبی رو القا نمیکنه. به هر حال، اگه هدفتون این بود، که تبریک میگم. اگه هم هدفتون نقد بود، باید بگم که چرا همین چند کلمهتون هم راه رو به غلط رفته.
۲) ولی چرا فکر میکنم نقدتون مغالطهآمیز بود؟ بحث این نوشته در خصوص فمنیست و تبعیض جنسیتی یا در حالت وسیعتر، نهایتا تبعیض قومی و نژادی بود. اضافه کردن موارد نادر که در حیطه این نوشته نبود و بعدش نقد اون، مغالطه حمله به مرد پوشالیـه. هرچند برای رفع سوءتفاهم، من یه بخش کوتاهی به اون قسمتی که نقل قول کردید اضافه کردم.
۳) دنیا در کل منصفانه نیست و همه ما با تواناییها و کمبودهایی به دنیا میایم. منِ نوعی، به فرض که قانونگذار باشم، حق ندارم برای بقیه تعیین تکلیف کنم که باید کارکنانش متشکل از فلان درصد از جنس X و Y و فلان درصد از فلان نژاد و غیره باشه. هر کسی، بر اساس مهارتها و تواناییهاش توی سیستم قرار میگیره. ما در دنیای ایدهآلی زندگی نمیکنیم که این طبقهبندیها وجود نداشته باشه. صرفا بایستی بایاسهایی که سایه روی مهارتها و تواناییها میندازه کنار گذاشته بشه و کمک کنیم تا انتخاب این طبقهها، با کمترین سوگیریها انجام بشه. وگرنه نابود کردن دستهبندیهایی که بر اساس همین مهارتها و تواناییها به وجود اومده، فکر میکنم به نابودی ساختار و بافت کل جامعه منجر بشه.
۴) البته معلولیتها، مساوی با محدودیتها نیست. من به شخصه کسی رو میشناسم که از گردن به پایین تقریبا فلج هست و صرفا دستش رو به صورت محدود میتونه تکون بده. این شخص توی بازار سرمایه فوقالعاده موفق بوده. توانایی اون توی بازار سرمایه از من نوعی خیلی بیشتره و البته درآمدش هم نسبت به من خیلی بالاتره. توی دنیای امروز که خیلی از کارها یدی نیست، خیلی از همین معلولهایی که میفرمائید میتونند جزء موفقترین آدمهای جامعه باشند، اون هم صرفا با تکیه بر تواناییهاشون، و نه اعمال مزایای خاص براشون.
۵) و موارد خیلی خاص، نیاز به دولت و قانونگذارها برای حمایت دارند. اونها شامل تبصرههایی میشن که توی تموم قانونهای اساسی دنیا وجود دارند. و البته همونطور که گفتم شامل بحث ما نمیشه و من فکر میکنم که شما به اشتباه پاش رو به بحث ما باز کردید.
خیلی قشنگ نوشتید و من در تأیید حرفتان اضافه کنم که علت اصلی عقب ماندن زنان در بازار کار دقیقا خودشان هستند. خانمها فراموش میکنند که در هنگام انتخاب همسر مهمترین و شاید تنها معیار آنها درآمد طرف مقابل هست. تا زمانی که کار کردن را وظیفه شوهرتان میدانید , انتظار برابری نداشته باشید. وقتی که کار کردن و مسئولیت مالی خانواده بر دوش مردان هست , باید هم اولویتهای تحصیلی و شغلی برای مردان باشد.
ممنون نظر منم در مورد فمنیست همینه
بنظرم فمنیست و آنتی فمنیست چرتو پرته باید عدالت باشه نه برابری اول شما درباره عدالت و برابری تحقیق کنید بعد نظر بدید بدید زنو مردم مثل همدیگن تفاوتی ندارن
واقعا متاسفم و باعث تاسفم که این نابرابری زن و مرد براتون مهم نبود..چرا واقعا .چرا باید حق طلاق با مرد باشه؟ دیه زن کمتر از مرد باشه؟ اعتراف دو زن برابر با یک مرد باشه؟ چرا؟؟!! علت چیه واقعا؟ مرد و زن غیر از اینکه از لحاظ ظاهری و حالا هورمون باهم تفاوت دارن چه برتری بین زن و مرده.نه مرد برتر از زنه .و نه زن برتر از مرده .همه با هم مساوی هستیم .همه انسانیم .همه باید در جامعه حقوق یکسان داشته باشیم .این افکار مرد سالاری که مال عهد قجر بزارید کنار و کمی متفاوت تر به این موضوع نگاه کنید .یک عمره جونی و زندگی رو از زنان گرفتید.
میدونید مشکل شما و اکثر کسایی که این متن رو “به ظاهر” میخونند چیه؟ اینه که اصلا این متن رو نمیخونید! پس بیدلیل متاسف نباشید.
همین بند اولی که نوشتید به نظرم خیلی چرت بود و دیگه بقیه رو نخوندم. راستی آقای Amir خیلی خوب نوشته بودی. من کاملا با حرفاتون موافقم راستی فقط واژه ی نامرد یک واژه ی مرد سالاری هست چون این رو بین پیام هاتون دیدم گفتم😊 چون این واژه وقتی میگی مرد باش یعنی جنس نر انقدر با اهمیت و پر قدرته که وقتی میگن باید قوی باشی باید مثل یه مرد قوی باشی!!! حالا که میگن نامرد به کسی میگن که بدجنسی کرده و حق کسی رو ضایع کرده حتی این رو به دختر ها هم میگن . در حالی که مرد برتر از زن نیست که مرد یا نامرد بودن داشته باشیم. بیاید با هم تلاش کنیم که این واژه های جنسیتی رو پاک کنیم مانند مردونگی کن، قول مردونه بده، این حرف های زن زلی چیه، دیگه واسه خودش مرد شده، دیگه کدبانو شده (کدبانو شدن یعنی توی خونه فقط کار کنی و این رو به زن ها میگن) و هزارتا حرف های دیگه که مت این هارو فعلا یادم هست.
یکی از مشکلهای بزرگ طرفدارهای “عموما متعصب” ایدوئولوژیهای مختلف، من جمله فمنیستها، عدم توانایی در نقد درست هست. در عوض در استفاده از واژههای مخرب برای تخریب مخالفان ید طولایی دارند. شاید نقد برای من گزنده باشه، اما حداقل میتونه آموزنده باشه. کامنتها با قصد حمله به نوشته یا نویسنده، با عبارتهایی مثل «چرت بودن،» محتوای مفت و به درد نخوری هستند.
در خصوص اون قسمت از کامنتتون خطاب به آقای امیر باید عرض کنم که از این دست واژهها در ادبیات وجود داره اما تعصب فمنیستی شما اجازه نمیده که واژههایی را ببینید که محتوا و بار منفی دارند و جنس مذکر رو مورد خطاب قرار میده. بگردید، کم نیستند. آقا گرگه، آقا دزده، و واژههای که آقایون رو خشن و گاهی وحشی نشون میده. در طرف مقابل واژههایی که زنان رو لطیف و زیبا وصف میکنه کم نیستند. من البته مشکلی با این جنبه از ادبیات ندارم ولی فمنیسم اجازه دیدن طرف مقابل رو به شخصِ وابسته به این ایدوئولوژی نمیده. کاری که تعصب در هر مکتب با پیروانش انجام میده.
در خصوص کدبانو هم میشه بپرسم مشکل این واژه چیه؟ چه اشکالی داره به خانمی که دوست داره توی آشپزخونه کار کنه و ازش لذت میبره بگیم کدبانو؟ من مطمئنم خیلی از خانمها از اینکه اینجوری مورد خطاب قرار بگیرند خوشحال خواهند شد.
افرادی مثل شما، من رو برای مقابله با این پدیدهی مخرب مصممتر میکنند. پدیدهای که در ظاهر اومده بود حقوق یک سری رو احیا کنه، اما نه تنها نتونست، بلکه به اختلافات دامن زد.
مقاله ای خیلی چرتی بود
خیلی بی طرفانه نقد کردید
سپاس
و اینکه به عنوان یک زن
نیازی به فمینیسم ندارم
ممنونم
خفه
این چرت و پرت ترین مقالیه دنیاست
اولا…… سهمیه پسرا ۷۰درصده مال دخترا ۳۰ درصد پاسخ به ناشناس در کامنت ها…..
کلا همه مردا مثل همین شما پرویید و میخاین کمکم نابرابری ها رو بیشتر کنید
واقعا که #روان شناس بیسواد
متاسفانه کامنت شما حاوی نکتهای نیست که بتونم نقدش رو بپذیرم یا رد کنم و صرفا حمله به نویسندهست. البته شاید بد نباشه برای اینکه بهتر منظور من از «من فمنیست نیستم» رو درک کنید، مستند The Red Pill رو ببینید. زیرنویس فارسی روان هم در سطح نت براش پیدا میشه. مشکلی که امثال من، که زمانی فمنیست بودیم و الان نیستیم، باهاش مواجهیم، اینه که سکسیست دیده میشیم و مدام بهمون حمله میشه. فمنیسم خودش به مسائل نهچندان دلپذیری مثل تعصب دامن میزنه که در نوشته به اون اشاره کردم.
اتفاقا هميشه براي رشته هاي پزشكي و دندانپزشكي براي پسرهاسهميه ٥٠ درصدي داريم و اين به ضرر دخترهاست دليل اينكه ميزان دانشجوي دختربيشتره اين نيست كه دخترا سهميه دارن دليلش اينه كه دخترا وقت بيشتري براي درس خوندن ميذارن چون تواين جامعه تنها راهي كه براي يه دخترهست اينه كه با درس خوندن خودشو واينكه شو بيمه كنه وگرنه بايد بيفته زير دست شوهر تواين جامعه همه حقوق مال مرد هاست كسي به دخترا سهميه نميده اقايون نگران نشن
آره در باره مذهبیون افراطی واقعا باهاتون موافقم
مسلمونا وقتی کارشون به نفع جامعه هست میگیم مسلمون واقعی
کاری که به نفع جامعه نیست میگیم بهشون مسلمون نما
شما اون بحث آتئیسم رو انجام دادید
من اون متنتون رو خوندم اصلا یه شوک بهم وارد شد
فکر نمیکردم تو زمینه دینی هم اطلاعاتتون زیاد باشه
نه که بگم ارزشتون تا الان برام کم بوده
ولی واقعا اون متنتون رو خوندم ارزشتون برام 10 برابر شد
واقعا بسیار بسیار اطلاعاتتون مفید و بالا هستش
اطلاعات عمومی مفید این چیز هایی هستش که شما داری
نه مسابقه محمدرضا گلزار که سوالاتش واقعا تو زندگی ما به درد نمیخورن
مثلا فلان رئیس جمهور کی مرد . واقعا کجا به درد ما میخوره ؟؟ :/
نظر لطف شماست امیر آقا
حرف های شما راجع به تفاوت درسته . زن و مرد متفاوت هستن
اما این دلیل نمیشه که از لحاظ قانونی با هم برابر نباشن و این حرف ضد حرمت نفس هستش
بذارید براتون از تفاوت های زن و مرد بیشتر بگم
زن و مرد از لحاظ dna کمتر از یک درصد با هم متفاوت هستن
یعنی بیش از 99 درصد به هم شباهت دارن
(البته الان مطمئن هستم که در جواب میگید خب به علت فرگشت شمپانزه ها هم بیش از 98 درصد با ما شباهت دارن خب چه ربطی داره ؟ )
ولی ثابت شده که تفاوت های بین زنان و
تفاوت های بین مردان
بیشتر از تفاوت های مجموع بین زنان و مردان هستش
اما خب از لحاظ فیزیولوژی هم تفاوت هایی دارند
مثلا یه جنین در بدن مادر بعد از هفته هفتم پسر به دلیل وجود تسترون از جنین دختر عقب میمونه
و بیشتر زنان و دختران از لحاظ عقلی باهوش تر از مردان و پسران هستند ( این آمار هستش )
و همونطور که بیشتر مردان از لحاظ جثه و قد بزرگ تر از زنان هستن ( این آمار هستش )
و همونطور که وقتی شما ایمان وقتی دو تا بچه 18 ساله دختر و پسر دارین
ناخودآگاه دلتون واسه دختر کوچولوتون بیشتر شور میزنه
این یه چیز طبیعی هستش
و براساس آمار 40 درصد مردان خیانت کارند
25 درصد زنان خیانت کارند ( که البته بیشترشون هم خود مردا باعثشونن )
پس نتیجه میگیریم زنان وقادارترند
یا بر اساس آمار رابطه جنسی دخترای مجرد از پسرای مجرد بیشتره این واقعیته ( میشه حالا با این حساب مردا و زنا جفتشون رو خیانت کار برابر دونست :)) )
یا مثلا میگن تو رابطه جنسی برای این باید دخترا بیشتر مواظب باشن چون دخترا ممکن هستش که حامله بشن ( البته من به شخصه به بکارت اعتقادی ندارم و کلا مزخرفه و خیلی ظالمانه هستش و اینجوری زن رو رسما کالای جنسی مردا معرفی میکنیم )
یا مثلا تعداد تجاوز های مرد به زن خیلی خیلی بیشتر از زن به مرد هستش
همینطور تعداد خشونت های مرد به زن خیلی بیشتر از زن به مرد هستش
خب این چیزایی که گفتم واقعیت هستش و باید پذیرفت چه بد چه تلخ چه شیرین و خوب باید پذیرفت
چون جهان ما یک جهان و طبیعت قانونمند بی نظم هستش و شما هیچ وقت نمیتونین قوانین رو عوض کنین ( البته با پیشرفت علم شاهد این بودیم که بعضی از قوانین زیر پا گذاشته شدن )
میدونی ایمان جان زنان و مردان دقیقا مثل لاستیک ماشین میمونن
کشور ما مثلا ایران دقیقا یه ماشین هستش
که زنا چرخ های عقب و جلو سمت راست هستن
و مردا چرخ های عقب و جلو سمت چپ هستن
هرچقدر باد یکی از این چرخ ها کم باشه و یا زیاد باشه به ضرر ما هستش و از سرعتمون کم میکنه
و جامعه برای اینکه پیشرفت کنه باید همه لاستیک مشابه هم و با سرعت یکسان حرکت کنن
مثال دیگه تو حیوانات به طور مثال میمون هایی که تو نر ها و ماده ها تفاوت جسمی زیادی نیست زندگی اروم تری دارن
ولی مثلا بابون ها . یه بابون نر چون 3 برابر بابون ماده هستش
میبینیم که یه بابون نر 60 تا ماده رو اسیر خودش کرده و نمیذاره که اونا با کس دیگه ای باشن و عملا برای خودش حرمسرایی باز کرده
اینکه بعضی از فمنیست ها واقعا معلوم نیست که چی میخوان و هدفشون چیه به شدت باهات موافقم
هر اتفاقی میوفته سریعا به شدت جبهه میگیرن و مخالفت میکنن و حمله میکنن ( تو کشور ما هم خیلی خیلی زیادن . ولی حالا بذار اسم نیارم ) اینا فمنیست نیستن اینا هوچی گر و فمنیست نما هستن
مثلا تو کشوری مثل سوئیس کاملا کاملا مردا و زنا عین هم هستن تو جامعه . حتی مثلا میبینی زنا نونوا هستن . رفتگر هستن . بنا هستن .
یعنی شما میبینی اونا شغل های سخت رو قبول کردن که در ازاش شغل هایی مثل رئیس جمهور و شهردار و رئیس پلیس و قاضی و اینا به زناشون میرسه ولی به زنای ایرانی نمیرسه
بعد تو جامعه سوئیس وقتی یه زن زمین میخوره نمیان دستشو بگیرن چون میگن خب یه زن برابر یه مرد هستش چه فرقی داره خودش بلند شه
بعد فمنیست نما ها میان میگن : واااااای چه وضعشه برای زنا احترام قائل نمیشن به زنا احترام نمیذارن
از اون طرف کشوری مثل چک :
زناشون رو مقدس میدونن و میگن زن بشینه تو خونه و هیچ کاری نکنه فقط استراحت کنه
و مثلا تا سر کوچه هم میخواد بره 4 چشمی مراقبشن چه برسه اینکه زن بره سر کار
البته خیلی از ایرانیا هم دقیقا همینطورین :[
بازم فمنیست نما ها میان میگن : واااااااای زنا رو محدود کردن نمیذارن هیچ کاری انجام بدن
یعنی اینا در هر حالتی ناراضین :/
البته اینو تا یادم نرفته بگم کشوری مثل سوئد اومد مشکل خشونت خانگی رو حل کنه
یه قانونی گذاشتن که هر زنی اعلام تجاوز یا خشونت حتی کلامی شوهرشو بکنه مجازات برای شوهر داره
این قانون رو وقتی گذاشتن . بهتر نشد وضعیت که چندین برابر شد اعلام خشونت ها
مثلا زنه با شوهرش حال نمیکرده گفته بذار حالشو بگیرم رفته اعلام خشونت کرده :))))
اینجور قانونا این بدبختیا رو هم داره
اما حالا میخوام برم سر اصل مطلب
ایمان جان فمنیسم یعنی عدالت یعنی ضد تبعیض . ضد سکسیسم
میدونی فمنیسم و اینکه میگن حداقل برابری قانونی رو برای زنان بذارید
منظورشون دقیقا چیه ؟؟؟
190 تا کشور یه قانونی رو گذاشتن
که طی این کنوانسیون و کشورایی که عضو هستن باید اصل برابری زنان و مردان رو در قانون اساسی خودشون بگنجونن
یعنی مردان و زنان در قانون برابرند و نباید هیچ تبعیضی باشه
این قانون حتی داره تو خیلی از کشورای اسلامی هم اجرا میشه
مثلا یکیش اینه که محیط آموزشی باید پسر و دختر باهم باشن و این تصورات مسخره و کلیشه ای باید از بین بره
حالا بذار برات از قوانینی که همین فمنیسم داره ازش میناله و زنای مارو داره اذیت میکنه بگم برات : کلا جامعه ما مرد رو از نظر عقلی بالا تر از زن میدونه و زن رو ناقص میدونه در حالی که شواهد و آمار چیز دیگه ای نشون میدن
حتی قاعدگی زن رو هم مسخره میکنن در حالی که همون مردا یک دهم این قاعدگی رو داشتن خودکشی میکردن
-وجود مهریه : این خدایی جدا از اینکه زن رو کالا جنسی عنوان میکنه و خانواده ها انگار یه جور معامله دارن انجام میدن ولی بیشتر پدر مردا رو داره در میاره :/
واقعا مردا دارن اذیت میشن
خیلی از زندانی های بدبخت به خاطر همین مهریه بدبخت شدن
همه این قوانینی که مینویسم مربوط به زنان هستش و مردا بر عکسشون این مشکل رو ندارن
-حق آزادی پوشش . زنا باید زیر پتو باشن که یه وقت اقایون تحریک نشن
تازه با این وجود آمار تجاوز بیداد میکنه تو ایران مخصوصا تو شهر مذهبی قم
-دیه زن نصف دیه مرد هستش.
خیلی از زنارو دیدم که تمام خرجی خانواده رو دارن به تنهایی در میارن . و الان دیگه مثل قدیم نیستش که زن ها نصف مردا کارایی داشته باشن و مفید نباشن برای جامعه
-شهادت و سوگند زن نصف مرد هستش
-در اجرای مجازات یک دختر 9 ساله بالغ حساب میشه در صورتی که در مردان 15 ساله بالغ حساب میشه و در 18 سالگی اعمال میشه مجازاتشون
– مرد میتونه بی نهایت صیغه و 4 تا همسر قانونی داشته باشه
درصورتی که زن با یک مرد به جز همسرش باشه سنگسار میشه
این واقعا دیگه نهایت نامردی هستش
اگه واسه مردا 4 تا هستش واسه زنا هم باید 4 تا باشه
یا واسه جفت باید لغو بشه چند همسری ( به شخصه با چند همسری مخالفم چون هیچ کسی نمیتونه در یک زمان دو پیانو بنوازه یا با دو ماشین رانندگی کنه و کسی که دنبال چند همسری و تنوع میره نه تنها زندگی رو نمیبره بلکه اصلا زندگی نمیکنه چون تنوع توش رضایت نیستش و هیچ وقت اون فرد سیر نمیشه و همیشه تشنه میمونه و زندگیش عملا نابود میشه )
-قتل های ناموسی
کلا کلمه ناموس از ریشه غلطه و یه جوایی ناموس یعنی زن احمقه و نمیتونه واسه خودش تصمیم بگیره و یه اقا بالا سر میخواد
کلا همینطوری که خشونت های خونگی تو ایران وحشتناکه به لطف این قتل های ناموسی هم دیکه بدتر شده
در حدی که طرف به راحتی زنشو میکشه بعد الکی میگه بهم خیانت کرده بوده
– زنا نمیتونن رهبر . رئیس جمهور و قاضی و دیگر مقام های بالا و ….. نمیتونن بشن
در حالی که آمار ها نشون میده زنان واقعا رهبر های بهتری هستن نسبت به مردا و مدیریت بهتری میکنن
و همونطوری که میدونید بیشترین اختلاس در ایران رو یه زن انجام داده
شاید هم اگه رئیس جمهورمون یه زن بود الان وضع جامعه این نبود
-زنا نمیتونن با یه مرد خارجی ازدواج کنن
-زنا باید برای ازدواج از دادگاه یا پدرشون اجازه بگیرن و کلا تو ازدواجشون نمیتونن تصمیم بگیرن و همیشه باید انتخاب شده باشن و هیچ وقت نمیتونن انتخاب کنن
-در دیگر کشور های ازدواج کودکان ممنوع هستش ( حتی رابطه جنسی هم ممنوع هستش )
اما در ایران دختران بالای 9 سال به زور ازدواج میکنن
(اخه یه دختر 9 ساله چی میفهمه از زندگی ؟ )
-زنا برای رفتن به خارج کشور باید از پدر یا شوهر یا دادگاه اجازه بگیرن
-تجاوز شوهر به همسر در ایران معنایی نداره
-تحصیل در رشته هایی مثل علوم نظامی و …. برای زنان ممنوع هستش
-زنان از انجام خیلی از ورزش ها و مسابقات محرومند و برای انجام بقیه ورزش های مجاز هم باید تو فضای سرپوشیده انجام بدن یا حجابشون رو رعایت کنن
-زنان حق حضور در استادیوم رو ندارن
(البته الان دیگه این مشکل حل شده و با یه گریم ساده میشه خودشون رو تبدیل به مرد کنن و وارد ورزشگاه بشن )
-مردا میتونن مانع از کار کردن زناشون بشن
– در دیگر کشور ها مراقبت از کودک بر عهده دولت هست تا زن شغلش رو از دست نده
– به زن باردار در ایران مرخصی داده نمیشه و اون زن کارش رو از دست میده
– سهم فرزندان دختر نصف فرزندان پسر هستش
– زنان حق طلاق ندارند
– حق سرپرستی فرزند اول با پدر هستش بعد پدر بزرگ بعدش مادر ( کس دیگه ای نبوده وگرنه مادر احتملا میرفته گزینه 6ام 7ام :))) )
(من به شخصه خیلیا رو دیدم که زندگی جهنمی دارن و حق طبیعیشون هستش که طلاق بگیرن اما نمیتونن و از ترس اینکه دیگه بچه هاشون رو هم نبینن و سرپرستیشون بیوفته دست اون پدر که حالا شریط نگهداریرو هم واقعا نداره ( عصبی هستش . دست بزن داره و …. ) میترسن که حتی سراغ این قضیه رو بگیرن و به ناچار میسازن )
بله ایمان جان وقتی ما از فمنیسم و برابری قانون مردان و زنان حرف میزنیم
منظورمون همین حداقل هاست
ویل دورانت : مهم ترین حادثه قرن بیستم انقلاب روسیه نیست بلکه بهبود وضع زنان یعنی نیمی از ساکنین زمین است
روزی که یک جامعه ای خودش رو تنزل میده در حد قانون و باور
و این قانون و باور ضد اخلاقی و انسانیت هستش
در اصل و در تحلیل نهایی این قانون بر علیه همه ماست ( حتی ما مردا )
باور کنین که این قوانین مردسالارانه بیشتر از اینکه به خود زنا ضربه بزنه در دراز مدت به ما مردا ضربه میزنه
شما
ایران 1 ( ایران فعلی )
همه مردا میتونن 4 تا زن داشته باشن
ایران 2
همه مردا به مانند زن ها فقط میتونن 1 زن داشته باشن
خب معلومه که ایران شماره 2 بهتره
سالم تره
خوشبخت تره
در کشور های خارجی دختر و پسر تو محیط مدارس با هم هستن و به هم عادت کردن و بهم وحشت ندارن و واسه همدیگه عجیب نیستن و باهم دوست هستن و میگن و میخندن و خوشن
ولی در ایرانی که به شدت محدودیت داره و با این همه محدودیت
خب معلومه پسر و دختر وقتی همدیگه رو میبینن جز رابطه جنسی کار دیگه ای نمیکنن
به خاطر اینه که میگم کشور ما بدبخته و متاسفانه آمریکا لعنتی از ما سالم تره و وضعش بهتره
تو ایران میگن بهشت زیر پای مادراست
ولی چه فایده که همین مادرا تو جهنمی دارن زندگی میکنن به اسم ایران مرد سالار
در بحث نهایی روی صحبت با زنان ایرانی هستش . اینکه باید بجنگن و تلاش کنن و انتظار نداشته بدون زحمت مثل زنان سوئیسی به مقام برسن
و انتظار نداشته باشن هم مهریه بگیرن هم زن رو مقدس بدونن
ببخش ایمان جان انقدر متنم طولانی شد
بازم ممنونم که این همه زحمت میکشی و خسته نباشی واقعا
و ببخشید که اون سری هم ناراحتت کردم
و تو این متنم روی صحبت با شما نبود . چون مخاطب دیگه ای نداشتم شمارو خطاب میکردم وگرنه شما بسیار دانایی و این رو هم خودتون میدونین هم تمام اعضای این سایت
بازم بابت همه چیز مرسی
اگر به خدا ایمان داری خدا یار و نگهدارت باشه
اول از همه خواهش میکنم. نظر لطفتونه.
در ثانی من اون سری ناراحت نشدم و صریح کامنت دادم که ناراحت نشدم. اینکه فکر میکنید من رو ناراحت کردید و تلاش میکنید از دل من در بیارید از بزرگواری شماست. ممنونم ولی خیالتون راحت که من ناراحت نشدم.
در خصوص کامنت. به یه سری موضوعاتی اشاره کردید که اصلا ربطی به این نوشته نداره. من کاری ندارم که قوانین فلان کشور چطور داره اجرا میشه و چی کجاست؛ حداقل در این نوشته من کاری به این مسائل ندارم.
خط به خط با متنتون پایین میام و جواب میدم ولی اونهایی که ربطی به متن نداره رو فاکتور میگیرم.
گفتید که «اما دلیل نمیشه از نظر قانونی». من توی نوشته ادعا کردم که باید از نظر قانونی تفاوت باشه؟
میفرمایید که بیشتر زنها باهوشتر از مردها هستند. ممنون میشم اون جایی که این ادعا رو مطرح میکنه به من هم نشون بدید. چیزی که من میدونم اینه که از نظر آیکیو با هم برابر هستند. البته اگه آزمایشکننده تلاش نکنه که با انجام تستهایی که مردها در اون قویتر هستند هوش بیشتر مردها رو ثابت کنه یا بالعکس با انجام تستهایی که زنها بهتر انجام میدن هوش بیشتر زنها رو ثابت کنه.
https://www.psychologytoday.com/us/blog/beautiful-minds/201207/men-women-and-iq-setting-the-record-straight
https://www.forbes.com/sites/brucelee/2016/08/01/whos-smarter-men-or-women-this-study-provides-an-answer/
حالا بحث باهوش بودن یا نبودن چه ربطی به حقوق برابر و فمنیسم داره؟ آیا کسی که خنگتره باید حقش ضایع بشه که الان ما پی ثابت کردن باهوشتر بودن یه جنس هستیم؟
یه سری آمار بدون هیچ منبع قابل استنادی ارائه دادید که باز هم من ربطش رو به این نوشته نمیفهمم.
خدا رو شکر یه جایی به فمنیسم هم اشاره کردید و گفتید «اینا هوچی گر و فمنیست نما هستن»
یه مغالطه هست به اسم اسکاتلندی واقعی که اینجا به کار میاد. مسیحی واقعی، مسلمون واقعی، اسکاتلندی واقعی و… این مسیحینما، مسلموننما، فمنیستنما و… هم جزو همین مغالطه هستند. دقیقا وجه تشابه مکتبهایی که نهتنها درد رو درمان نمیکنند که خودشون دردی اضافه میشن همینه. هر وقت کاری کردند که به مذاق ما خوش نیومد یه «نما» بهش اضافه میکنیم و از اون «واقعی» جداش میکنیم. بهترین دستورپخت برای خلاصی از نقد مکتبه. برای همه مدل مکتبی هم جواب میده.
بقیه متن هم واقعا ربطی به پست نداره که من بخوام پاسخ بدم.
راستی در خصوص اون دو پیانو زدن و چند همسری مردها. ببینید امیر جان، من نمیخوام الان براتون چندهمسری رو تایید یا رد کنم ولی میخوام به شما نشون بدم که بهتره در قیاسهاتون کمی دقت بیشتری داشته باشید. آره، شاید کسی نتونه همزمان با دو تا پیانو کار کنه (هرچند من دیدم کسایی که با چندتا کیبورد همزمان کار میکنند و یه دستشون روی یکی از کیبوردهاست و اون یکی روی یکی دیگه) اما میتونه دو تا پیانو داشته باشه و هر دفعه با یکیشون نوتش رو بزنه. نمیشه؟ یه همچنین قیاسی نه تنها نمیتونه ادعای شما رو ثابت کنه که برعکس تاییدش میکنه. بازم میگم، من کاری به موضوع چندهمسری ندارم بلکه بحثم قیاس شما و نحوهی اثبات حرفتون با این قیاسه.
دوست عزیز dna مرد و زن یکیه یعنی تشابه 100 درصدی وجود داره. شما که سوادی در زمینه زیستشناسی ندارید بهتره در این زمینه صحبت نکنید.
در مورد خود مقاله به عنوان پسری که خودم رو نزدیک به تفکرات و فلسفه فمینیست میدونم، با بخشی قابل توجهی از سخنانتون موافقم و هرچند زاویه دیدتون موافق نیستم ولی به نظرم باید تمام دیدگاهها باید از زاویه دیدهای گوناگون مورد نقد قرار بگیره تا جامعه بتونه مسیر پیشرفت رو طی کنه.
من در صحبتهای که در این موضوع با آدمهای مختلف تاکنون داشتم سعی کردم از برچسبها دوری کنم، چون در بسیاری موارد دیدم که انگاره های آدمها در مورد برندها و برچسبها، اصل موضوع گفتگو رو زیر سایه خودش میبره، در مورد فمینیسم هم معمولا به همین شکل رفتار میکنم، من فمینیست هستم، شما میگی فمینیست نیستی، به اینکه دوست داری خود را فمینیست ندانی تا وقتی که «به حقوق برابر همه انسانها فارغ از جنسیت احترام میگذاری» احترام میگذارم، من به این میگم فمینیسم شما هر چیزی دلت میخواد بهش بگو، چه فرقی داره 😉
در سایر جزییات فلسفی موضوع هم به نظرم لزومی ندارد وارد بشیم، همون طور که لیبرالیسم و سوسیالیسم طیف های فکری خیلی گسترده و گاها متناقضی را شامل میشوند، فمینیسم هم وضعیت مشابهی دارهچد و خود من هم با بخش قابل توجهی از این طیف فکری در تضاد و تقابل هستم 😎
اما در مورد کامنت های زیر پستتون، واقعا متعجبم
سهمیه دختران بیشتر از پسران است؟!؟!؟ توی ایران؟!؟
مگه چند تا ایران توی این کره خاکی داریم؟ من متولد و ساکن جایی هستم که اسم کامل حکومتش «جمهوری اسلامی ایران» هستش، تنها سه نوع سهمیه بندی در دانشگاههاش رو میشناسم
اولی براساس اولویتهایی مثل خانواده شهدا و … هستش
دومی ممنوعیت ورود برخی جنسیت ها به برخی رشته ها، مثلا مردان به رشته مامایی (در تمام دانشگاه ها) و زنان به رشته ای مثل مهندسی معدن یا متالوژی (در اکثر دانشگاهها)
سومی هم هرچند در اسم سهمیه بندی نیستش ولی در عمل سهمیه بندی جنسیتی که برعلیه زنان هستش، که در برخی سالها وزارت علوم از پذیرش بیشتر از ۵۰٪ ظرفیت یک رشته/دانشگاهها توسط یک جنیست جلوگیری کرده که با توجه به اینکه براساس آمار رسمی سازمان سنجش تعداد شرکت کنندگان دختر در کنکورها بیشتر از پسرهاست، همچنین تعداد رتبه های بالای ۱۰۰ دخترها در کنکورها بسیار بیشتر از پسرهاست، این موضوع در عمل تبعیض آشکار علیه دختران هستش
سلام جناب کاوه عزیز
اول از همه ممنونم که زحمت کشیدید و کامنت رو با جزئیات نوشتید. به هر حال اینجا برای من محلی برای یادگیریه. خود این سایت نوشتههایی از من داره که منِ الان چندان باهاشون موافق نیستم. در حقیقت سعی کردم خودم رو نسبت به تغییر باز نگه دارم و افرادی مثل شما به من کمک میکنید تا بتونم صداهای مختلف رو با دقت بیشتری بشنوم و راه بهتری رو برای خودم انتخاب کنم. بازم ممنونم.
دلم میخواد پاسخم رو با بحثی که سالها در خصوصش تحقیق کردم شروع کنم. دو نفر با هم بحث میکردند. یکی خداباور و یکی آتئیست بوده. خداباور به آتئیست میگه، آتئیسم هم خودش یه نوع باوره. آتئیست میگه اگه خدا ناباوری یه باوره، پس تلویزیون خاموش هم در حال پخش کردن یه برنامهست. یه نفر سومی از یه قبیله دور افتاده توی جنوب آمریکا که اصلا نمیدونسته خدا چی هست داشته میگذشته که اینها به عنوان بیطرف ازش سوال میکنند. میگن بهش تو به خدا باور داری؟ میگه «خدا؟ چی؟» آتئیسته برمیگرده میگه پس تو آتئیستی. میگه «آتئیست؟ چی؟»
اگه اشتباه نکنم هیچنز بود که میگفت: آتئیسم نقطهی صفره، نقطهی شروع. نقطهای که یه نوزاد از اون شروع میکنه. با وجود اینکه برای هیچنز احترام زیادی قائلم و مطمئنا انسان بسیار دنیادیدهتری بوده، نسبت به من با این حرفش مخالفم. تفاوت هست بین اون که بهش میگی تو به خدا باور داری و جواب میده «خدا؟ چی؟» تا با اون که میگه «من آتئیستم.» توی ظاهر فرقی نیست، ولی وقتی برچسب زده شد، اون آتئیست، توی هر بحثی که پای باور یا عدم باور پیش کشیده میشه، میخواد خودش رو دخالت بده و برضد باورمندی حرف بزنه، در صورتی که اون کسی که میگه «چی؟» اصلا به بحث اهمیت نمیده. من مشکلی ندارم که اون آتئیست بخواد خودش رو در بحث دخالت بده، ولی میگم با زدن برچسب به خودش، لاجرم خودش رو توی دستهای قرار میده که در این زمینه اظهار نظر میکنه (حداقل دسته بزرگی از کسایی که خودشون رو آتئیست میدونن) و این همون تفاوت زیرپوستی یه آتئیست با یه نفره که میگه «خدا؟ چی؟»
من در زمینهی فمنیسم، اون «چی؟» هستم چرا که برچسبزنی رو اولین قدم برای تزریق زیرپوستی مجموعه رویکردهایی میبینم که نیازی نیست وجود داشته باشند. رویکردهایی که افراد رو به سمت و سوی اشتباهی سوق میده.
من مخالف تبعیض نژادی هستم یعنی نژادپرست نیستم، من مخالف تبعیض جنسی هستم یعنی سک.سیست نیستم. اینها نقطهی صفر هستند. اما، برچسب فمنیسم رو هم به خودم نمیچسبونم چون اینجوری دیگه نقطهی صفر نیستم. من همون نقطهی صفر هستم و زدن برچسب رو نقطهای غیر از صفر میدونم.
(و توی پرانتز بگم به خاطر اینکه دارم نقطه نظر شخص خودم رو میگم چارهای ندارم غیر از اینکه «من» «من» کنم، هرچند این «من»ها توی ذوق میزنه)
پیترسون اشاره میکنه توی منطقهای که برابر بیشتر جنسیتی وجود داره، زنان بیشتر به سمت پرستار شدن و مردها بیشتر به سمت مهندسی میرن. فرق میکنه جسم و روانی که توی جنینی با تستسترون آبکش شده با جنینی که نشده. وقتی اومدیم برچسب زدیم، میشه جامعهای که زنها برخلاف طبیعتشون میرن مهندسی میخونن در جایی که هر بار سر کلاس میشینن احساس میکنند که یه چیزی جور در نمیاد. زدن برچسب باعث میشه زنی که یه عمری کانون خانواده رو به عنوان گردآورنده گرم میکرده و مردی که شکارچی بوده و کارش معمولا بیرون خونه بوده، با وجود اینکه از نقطه نظر روانشناسی تکاملی هم سازگار با این نوع فعالیتها هستند، بخواند کارهای مردانه کنند و بالعکس مردها کارها زنانه و بعد ناراضی از زندگی بشن بدون اینکه بدونن با یه برچسب زنی ساده خودشون رو به راهی کشونده که دائم در حال اثبات این موضوع هستند که ما از مردها کم نیستیم.
من نمیگم زنها رو زور کنیم که کار خونه کنند، ولی اگه برچسب نزنیم خودشون بیشتر جذب این مدل کارها میشن و برای مردها هم همین موضوع صادقه.
اینجا بحث کم بودن مطرح نیست که یه برچسب زدن اون رو بزرگ میکنه و به نمایش میگذاره. اینجا بحث تفاوته که توی جامعهی برابر، خودش رو بهتر نشون میده. توی جامعهای که افرادش وقتی بهشون میگی فمنیستی جواب میدن «فمنیست؟ چی؟» ولی سک.سیست هم نیستند و تبعیضی قائل نمیشن، بلکه هر کسی میره سر اون کاری که طبیعتش میگه.
تفاوت وجود داره و هیچ دو انسانی یکسان به دنیا نمیان. حتی دوقلوهای همسان هو با تفاوت به دنیا میان و توی محیط کمی متفاوتتری از هم بزرگ میشن و احتمالا راهشون از هم جدا میشه. تفاوت وجود داره و توی یه جامعه برابر، اون صلاحیته که تعیین کنندهی جایگاه یک شخصه. یه زن با توجه به ویژگیهای زنانهش صلاحیت یه سری کارهای رو بیشتر داره و یه مرد با توجه به ویژگیهای مردانهش صلاحیت یه سری کارها رو بیشتر داره. مشکل از جایی شروع میشه که شروع میکنیم به حقیر شمردن کارهایی که یه دسته انجام میدن و بزرگ کردن کارهای دسته دیگه. مشکل از جایی شروع میشه که این برچسب زدن خودش به این موضوع دامن میزنه و نه واضح بلکه زیرپوستی افرادی رو از یه دسته میخواد وارد دسته دیگه کنه به این بهونه که این افراد کمتر نیستند. اگه بحث کمتر بودن دستهای نسبت به دستهی دیگه مطرحه باید بگم این خودش مشکله. پرداختن به این موضوع ربطی به تبعیض جنسیتی نداره، بلکه موضوع اصلاح نگاهی هست که بیجهت کاری رو بزرگ و مهم و کاری رو حقیر و پست میدونه. برای من، کارهای زنانه، حقیر یا پست نیست ولی من کم ندیدم فمنیستهایی که کارهای زنانه رو از نظر درجه پایینتر از کارهای مردانه میدونن و برخلاف طبیعتشون میخوان به زور خودشون رو توی دسته مردها قرار بدن. این خودش یه جور داد زدن پایینتر بودن جنس زن از مرده که من باهاش مخالفم. همون مهندسی و پرستاری که پیترسون ازشون گفته. اگه من پرستاری رو پایینتر از مهندسی دونستم، این نوع نگاه منه که مشکل داره. ولی اگه به خاطر این نوع نگاه اومدم و مهندسی خوندم، اینجا نوع نگاه مشکلدارم رو با رویکرد اشتباهی اصلاح کردم. اینجاهاست که برچسبزنی تفاوت ایجاد میکنه و دیگه نقطه صفر نیست. من که حس میکنم این برچسبزنی در بلندمدت به نارضایتی بیشتر جامعه هم ختم میشه.
اگه من اومدم به خاطر برطرف کردن تبعیض، سهمیه یه دسته رو بیشتر از دسته دیگه کردم، به دل تبعیض نزدم، بلکه یه سری افراد که صلاحیت بیشتری داشتند رو به زور حذف کردم که این خودش میشه تبعیض. مشکل یه مرحله عقبتره و فمنیسمِ الان، اون رو داره جای اشتباهی نشانه میره.
مشکل من برای ورودی دانشگاه سهمیه بیشتر مردها یا زنها نیست. به نظرم اگه به هر سمت تبعیضی وجود داره، بهتره که برطرف بشه نه با تغییر درصدها سعی بشه مُسکن موقتی برای درد عمیقتری تجویز بشه.
من فمنیست نیستم، اما سک.سیست هم نیستم.
آره ، سهمیه دختران برای ورود به دانشگاه بیش تر از پسرهاست
به نظر افرادی که این کار را انجام دادند این راه ساده ترین و کم هزینه ترین کار برای بالا بردن حقوق زنان در جامعه است ( طبیعتا راه های دیگر هزینه ی بیش تری داره)
اما خوب اثرات ثانویه اش اصلا خوب نیست ، از جمله درآمد کمتر مرد برای حمایت از خانواده
تعدیل کردن فشار با وارد کردن تبعیض در کفهی دیگهی ترازو، پاک کردن صورت مسالهست. متاسفانه حلِ مساله برای کوتاهمدت، یک مدل بیماری واگیردار شده.
کاملا صحیحه
سلام
نظراتتان کاملا بی طرفانه بود
عدالت با برابری متفاوته ، مثلا برابری تو یک اداره به معنای اینه که فردی با توانایی پائین و فردی با توانایی بالا هر دو حقوقی به یک اندازه دریافت کنند ، ولی عدالت یعنی فردی که توانایی بالاتری دارد حقوق مناسب تری دریافت کند
گوشه ای از این جنبش در ایران :
امروزه حدود 65 درصد دانشگاه های ایران را دانشجویان دختر پر کرده اند در حالی که در کشور هایی مثل آمریکا این نسبت برعکسه ، چرا ؟
سیستم آموزش عالی در تلاش برای برابری حقوق زن و مرد سهمیه ورود دختران به دانشگاه رو بیش تر کرد تا به حضور آن ها دراجتماع افزوده شود
بدی این کار اینه که دخترها مدرک تحصیلی بیش تر دارند ( خصوصا برای بعضی رشته ها مثل وکالت و پزشکی و … ] پس راحت تر کار پیدا می کنند و درآمد بالاتری دارند و مردان درآمد پائین تر ولی هزینه خانواده روی دوش مردانه نه زنان
و اینجوری میشه که امکان تشکیل خانواده به شدت افت می کنه چون مرد درآمدی کم تری داره پس توانایی تشکیل خانواده کاهش پیدا می کنه پس در اصل این برابر سازی حقوق در اصل به ضرر زنان تمام می شود
سلام و ممنونم که نظرتون رو با من در میون گذاشتید.
یعنی الان سهمیه دختران، به خاطر جنسیتشون بیشتر از پسرهاست؟ خب این خودش یه تبعیضه!