چطور بهتر یاد بگیریم | 1 | انعطاف‌پذیری مغز

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

یک راست سر اصل مطلب بروم. یک دوره‌ی آموزشی در خصوص یادگیری را خلاصه‌نویسی کرده‌ام و حالا می‌خواهم با بازنویسی آن، دوره را روی ایلولا قرار دهم. با خودم فکر کردم که بهتر است به عنوان مقدمه، چند کلمه‌ای بنویسم.

از فواید یادگیری و کسانی که در طول عمر خود هیچگاه بی‌خیال این مقوله نمی‌شوند شروع کنم.

بر اساس اطلاعات این نوشته. یادگیری چه تاثیری بر روی مغز ما دارد!

پیشتر در ایولا در خصوص پلاسیسیتی مغز یا انعطاف‌پذیری آن صحبت کردیم. این انعطاف‌پذیری، اشاره به توانایی تغییر در طول زمان زندگی را دارد. مغز انسان توانایی زیادی در سازمان‌دهی دوباره‌ی مغز با ساختن اتصالات جدید بین سلول‌های عصبی دارد.

علاوه بر عوامل ژنتیکی، محیطی که شخص در آن زندگی می‌کند و همچنین کارهایی که شخص انجام می‌دهد، نقش تعیین‌کننده‌ای در این انعطاف‌پذیری دارد. نوروپلاستیسیتی و متعاقب آن تغییر در مغز به خاطر عوامل زیر می‌تواند که اتفاق بیفتد:

۱) در ابتدای زندگی: وقتی مغز هنوز نابالغ است و در مراحل سازمان‌دهی خود به سر می‌برد.

۲) صدمه دیدن مغز: برای جبران عملکردهایی که بعد از آسیب‌دیدن، با اختلال مواجه شده‌اند یا برای بیشینه‌کردن عملکردهای فعلی.

۳) در طول زندگی: مهم نیست که بچه‌اید یا یک بزرگسال، به محضی که شروع به یادگیری و به خاطر سپردن می‌کنید، انعطاف‌پذیری در مغز باعث تغییر آن می‌شود.

پلاستیسیتی و آسیب‌دیدن مغز

مشاهده‌ی انعطاف‌پذیری مغز نتایج جالبی را نشان می‌دهد. به عنوان مثال فعالیت‌های مغزی مرتبط با عملکردهای خاص می‌تواند به خاطر تجربیات جدید و نرمال، صدمه یا ریکاوری مغز به جاهای دیگری انتقال پیدا کند. به عبارتی انعطاف‌پذیری می‌تواند عملکردی که به خاطر آسیب دیدن نقطه‌ی خاصی از مغز با اختلال مواجه شده را خنثی کرده و این عملکرد را به قسمت دیگری از مغز مرتبط سازد.

در کتاب مغزی که خودش را تغییر می‌دهد، Norman Doidge مثال‌های متعددی از تغییراتی که وصف آن رفت آورده است.

در یکی از این نمونه‌ها، یک جراح در پنجاه سالگی‌اش به حمله‌ی مغزی دچار شد. دست چپش فلج شد. در دوره‌ی بهبود، بازوی آن یکی دستش که مشکلی نداشت، را بستند تا نتواند توسط آن کاری انجام دهد. و وظیفه‌ی پاک کردن میزها را به اون سپردند. اولش کار غیرممکنی به نظر می‌رسید. ولی کم‌کم دست فلج شده‌اش حرکت را به یاد آورد. یاد گرفت که باز بنویسد، و تنیس بازی کند: عملکردهای مرتبط با دستش که بعد از سکته از کار افتاده بود، به جاهای سالم مغز منتقل شد.

مغز با سازمان‌دهی دوباره و تشکیل اتصالات جدید بین نورون‌های سالم، آسیب را جبران می‌کند و نورون‌ها را برای تحریک فعالیت خاص (مثلا در اینجا حرکت دادن دستِ فلج شده) از نو متصل می‌نماید.

در بخش بعد به سراغ تاثیر انعطاف‌پذیری در یادگیری و حافظه می‌رویم. هرچند بیشتر از چند کلمه شد ولی باز هم ادامه دارد…

1 بازتاب

  1. بیست ساعت تا موفقیت (بر اساس کتابی از جاش کافمن) - ایـلـولـا

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد