مغز ابله | 16 | کنترل مغز | جنگ یا گریز

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

به عنوان موجوداتی زنده، زنده ماندن ما به عواملی همچون خواب، خوراک، و حرکت وابسته است. ولی این‌ها همه‌ی آن چیزهایی نیست که باعث نجات گونه‌ی ما شده است. خطراتی زیادی در جای جای طبیعت خَف کرده‌اند تا خفتمان را بگیرند، شکم و شیردان‌مان را در آورند و انتقال ژن‌مان را ابتر کنند. برای زنده ماندن، جنگ یا گریز مساله این است!

جنگ یا گریز

خوشبختانه میلیون‌ها سال فرگشت، ما را با تجهیزات لازم برای “جانِ سالم به در بردن”، مجهز کرده است. سیستمی در مغز ما توسعه پیدا کرده که با واکنش بسیار سریع و البته موثر، ما را از جنگ خطرات بالقوه نجات می‌دهد. ما یک احساسِ اختصاصی، برای شناسایی و تمرکز بر روی خطرها داریم: ترس!

البته از عوارض جانبی این سیستم می‌شود به ترسِ بی‌جا در مواقعی که واقعا خطری ما را تهدید نمی‌کند اشاره کرد. به هر حال رویه‌ی مغز، “احتیاط شرط عقل (مغز) است”، است!

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد؛ روی تخت‌تان خوابیده‌اید و یک باره می‌بینید که یک هیولا بیرون از پنجره پدیدار شده! «خدای من این دیگه چه کوفتی‌ـه!). در حالی که از ترس خودتان را خیس نکرده‌اید (شجاع‌تر از این حرف‌هایید) گاماس‌گاماس به سمت سوئیچ می‌روید، چرا را روشن می‌کنید تا بتوانید ببینید پشت پنجره چه خبر است.

وسایل مورد نیاز: چراغ قوه به مقدار لازم!

نور را به سمت بیرون می‌اندازید و می‌بینید که درختی که همیشه همانجا بوده، آنجاست. کمی شاخ و برگ درخت است و دیگر هیچ!

به یاد می‌آورید که دوستتان در خصوص یک قاتل حرفه‌ای که با تبر، قربانیان را تکه‌تکه می‌کرد، صحبت کرده بود و خب شما هم که تا مرز ادرار کردن در جای نامناسب پیش رفته بودید، مستعد این بودید که برگ درختِ همیشگی را یک هیولا یا قاتل زنجیره‌ای تصور کنید. دقیقا چه اتفاقی می‌افتد که اینگونه می‌شود؟ این همه ترس منطقی به نظر نمی‌رسد.

شاید شما در یک مکان امنی که هیچ خطری تهدیدتان نمی‌کند زندگی کنید، ولی مغز شما تا زمانی که نگران مُردن است، دست از ترساندن شما برای مواردی که احساس می‌کند، خطری در کمین نشسته، برنمی‌دارد. برای مغز، شما همان طناب‌بازی‌اید که از روی یک چاله‌ی پر از خرده شیشه و البته سوسمارهای گُشنه، در حال گذرید. بایستی ثانیه به ثانیه مراقب باشد که طعمه‌ی مرگ نشوید، حتی زمانی که احساس می‌کنید در امن‌ترین جای دنیا ایستاده‌اید.

این رفتار مغز، قابل توجیه است. ما برای سالیان دراز در میان خطرات زیاد و بالقوه‌ای در حیات وحش زندگی کرده‌ایم. ترس و بدبینی نسبت به یک سایه‌ی مشکوک کاملا موجه است، به خصوص اگر این سایه، دندان‌های درازی برای فرو کردن در جمجمه‌مان داشته باشد! مکانسیمی که ما انسان‌های مدرن، برای مقابله با هر گونه خطر و تهدید احتمالی به آن مجهز شده‌ایم. این واکنش را جنگ یا گریز می‌نامیم.

واکنش جنگ یا گریز همانگونه که انتظار می‌رود در مغز صورت می‌پذیرد. در پست بعدی در خصوص جزئیات اتفاقاتی که در مغز می‌افتد تا این واکنش تحریک شود صحبت می‌کنیم.

اولین نفری باشید که نظر می‌گذارد

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد