رابطه مستقیم افسردگی و اعتیاد

افسردگی و اعتیاد

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

چرا افرادی که افسردگی دارند یا مستعد افسردگی هستند بایستی از مخدرها (مرئی مانند تریاک، حشیش و نامرئی مانند شبکه‌های اجتماعی، قمار) و همچنین الکل دوری کنند؟ چه رابطه‌ای بین افسردگی و اعتیاد وجود دارد؟

در نوشته‌ی چرا معتاد می‌شویم ساز و کار اعتیاد را توضیح دادم. نوشته را می‌توانید از اینجا بخوانید.

به طور خلاصه اعتیاد ابتدا حس لذتی لحظه‌ای را با توجه به پاسخ nucleus accumbens در مغز به همراه دارد. این لذت شما را متقاعد می‌کند که باز هم سراغ آن بروید. اگر افسردگی داشته باشید، رها شدن – برای چند ساعت – از زیر بار فشار روانیِ این بیماری، محرک قدرتمندی برای برگشت دوباره شما به مخدر خواهد بود و حس خواهش آن دو چندان خواهد شد. پس خود افسردگی می‌تواند شما را به سمت مخدرها هُل بدهد.

ولی به مرور nucleus accumbens به دوپامینِ آزاد شده پاسخ نمی‌دهد و لذتی از آن نمی‌برید بلکه الگوی مصرف مواد، استفاده از اینستاگرام، یا خوردن الکل در قسمت فوقانی استریاتوم حک می‌شود. دوپامینی که در آن قست آزاد می‌شود فقط شما را مجبور به تبعیت از عادت (اعتیاد) می‌کند و راه چاره‌ای برای‌تان نمی‌گذارد. با حک شدن این الگو، همانطور که پیشتر در اینجا گفتم، دیگر نمی‌توانید از شرش خلاص شوید، و تنها می‌توانید این الگوها را کمرنگ‌تر کنید (احتمالا با کمک یک متخصص).

به خاطر این تغییراتی که به واسطه‌ی مخدرها در دوپامین پدید می‌آید، اعتیاد، ریسک ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد و افسردگی هم اعتیاد را تغذیه می‌کند و خطر وابستگی شدیدتر به مواد را افزایش می‌دهد.

این دو در یک حلقه‌ی بی‌انتها یکدیگر را تغذیه می‌کنند و در نهایت باعث می‌شوند که شخصی که افسردگی دارد نتواند به راحتی از شر مواد مخدر خلاص شود.

قسمت فوقانی استریاتوم به اینکه چه چیزی می‌خواهید یا چه چیزی به صلاح شماست کاری ندارد چون شعور ندارد. این بخش از مغز فقط می‌خواهد الگوهایی که شکل گرفته را دنبال کند. از قضا قدرت این بخش در تصمیم‌گیری و رفتار ما آنقدر زیاد است که نمی‌توانید خودآگاهانه خاموشش کنید. یعنی شده منطق شما کاملا خاموش شود، می‌شود ولی این قسمت کار خودش را می‌کند و با توجه به الگوهای حک شده، برای‌تان تصمیم می‌گیرد.

از طرفی نمی‌توان یک دفعه هم مواد مخدر را ترک کرد چرا که این کار فشار روانی زیادی را به فرد وارد می‌کند و در نهایت شخص، به جایی می‌رسد که خواهش مواد آنقدر پررنگ می‌شود که چشمش چیز دیگری را نمی‌بیند. با بازگشت به مواد، دوباره، و این بار شدیدتر، وارد حلقه‌ای می‌شود که در آن افسردگی و اعتیاد باز هم یکدیگر را تغذیه می‌کنند.

اگر افسردگی دارید، یا با توجه به اعضای خانواده، و سابقه‌ی آن‌ها در بیماری‌های اینچنینی، حس می‌کنید که مستعد افسردگی هستید، بهتر است که نسبت به این مورد آگاه باشید و حتی یک بار هم طرف مواد مخدر نروید. اگر گیر حلقه‌ای که ذکر آن رفت بیفتید، خلاص شدن از آن به سادگی امکان‌پذیر نیست. حتی اگر بتوانید خلاص شوید، وسوسه‌ی آن تا ابد آزارتان خواهد داد. بد نیست بدانید که ما انسان‌ها موجودات یک‌سره منطقی نیستیم و به کرات به ضرر خود تصمیم می‌گیریم.

باید بدانید که خود اعتیاد و تغییراتی که در سیستم پاداش‌دهی ایجاد می‌کند، می‌تواند عاملی برای سُر خوردن شما به سمت افسردگی شود. گیر هر کدام بیفتید، مستعد دیگری خواهید شد؛ پس مراقب باشید.

احتمالا شاید جواب این سوال را گرفتید که چرا استفاده از شبکه‌های اجتماعی، با ابتلا به افسردگی رابطه مستقیم دارد.

1 بازتاب

  1. لذت‌های لحظه‌ای در خدمت اهداف بلندمدت و بامعنی - ایلولا

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد