
اشتباه احمقانهی شریکمان، درخواست نه چندان دلچسب رئیسمان، حرفهای بیسر و ته همکار یا غرغرهای رگباری مادر، گاهی ما را به نقطهی جوش میرساند و میخواهیم که خودمان را با داد و هوار، خالی کنیم. به هر حال بعد از چهارتا جیغ ممتد، سبکتر میشویم؛ نه؟ متاسفانه نه و باید اعتراف کنم که به این خالی کردن، زیاد پر و بال دادهاند. بیرون ریختن عصبانیت، نهتنها به سبک شدنمان ختم نمیشود بلکه میتواند آن را تشدید کند.
پادکست
مطالعاتی که در خصوص بیرون ریختن خشم و عصبانیت صورت گرفته، تخلیه کردن، یا غر زدن و کُری خواندن و پرخاشگری را راه حل مناسبی برای خلاصی از آنها نمیداند. مطالعهای در سال ۲۰۰۷، که با بررسی پنج دهه تحقیقات مرتبط با عصبانیت منتشر شده بود، نشان داد که برونریزی عصبانیت، هیچ منفعتی ندارد.
نویسنده این تحقیق میگوید:
بیرونریزی عصبانیت، به عنوان روشی پذیرفتهشده، برای بهبود اثرات منفی عصبانیت تلقی میشود. تحقیقات روانشناسی، هیچ نشانهای از تاثیرات مثبت بیرونریزی را رصد نکرده، برعکس خبر از افزایش احتمال ابراز عصبانیت و عواقب منفی آن میدهد.
به عبارت سادهتر بیرون ریختن عصبانیت، باعث نمیشود که از شر خشم خلاص شوید، بلکه دلیل خشمتان را واضحتر در چشمتان میکند و احتمالا عصبانیتر میشوید. جفری لار، در گفتگو با ساینس آو آس اشاره کرده که برونریزی، به جای کاهش احساسات ناخوشایند، آنها را حفظ میکند.
به زبان دیگر، کسانی که بیشتر خشمشان را بیرون میریزند، در مجموع بیشتر هم عصبانی میشوند.
تحقیقی در سال ۲۰۱۳ اثر مشابهی را در بین کسانی که عصبانیتشان را بیرون میریزند یا توییتهای غضبناک میفرستند تا خشمشان را آزاد کنند، آشکار کرد. کسانی که در فضای مجازی رجزخوانی میکنند یا شاهد آن هستند متعاقب آن عصبانیتر و مغمومتر میشوند.
نویسندهی این مطالعه میگوید:
خواندن و نوشتن رجزخوانیهای مجازی، روش ناسالم و آسیبزنندهای است و کسانی که بیشتر درگیر آن میشوند، اغلب سبک بیان ناهنجارانهتر نسبت به دیگران دارند و عصبانیتر از بقیه هستند.
همچنین خواندن و نوشتن رجزخوانیهای مجازی با تغییرات منفی در خُلق و خوی افراد زیادی مرتبط است.
مطالعهای که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد ادعا میکند، کسانی که از مصیبتهای کاری، بیشتر گِلِگی میکنند و نمیتوانند عصبانیت خودشان را کنترل کنند بیشتر تحت تاثیر همان مصیبتها قرار میگیرند.
نویسنده این تحقیق میگوید:
وقتی روحیهی کاری پایین است، رخدادهای منفی، اثرات مخربتری روی مشارکتکنندگان [مطالعه] داشتند. این افراد نهتنها در همان روز، خلق و خوی نامساعدتر و رضایت کمتری از کار داشتند، بلکه صبح فردا نیز خلقشان گرفتهتر بود.
اما زمانی که روحیه کاری بالا بود، به این معنی که مشارکتکنندگان گلایه نمیکردند و به هر مسالهی کوچکی، پر و بال نمیدادند، یا بیش از اندازه به آن نمیپرداختند، رخدادهای بد، حتی آنهایی که حاد بود، خلق و خو یا تعهد کاری را در همان روز یا روز بعدش تحت تاثیر قرار نمیداد.
چکار کنیم؟
وقتی رئیس بلایی به سرتان میآورد که میخواهید به دیوار مشت بکوبید باید چکار کنید؟ نیازی نیست که آن را سرکوب کنید و در خودتان بریزید. کارشناسان میگویند یکی از راههای عملی برای کنار آمدن با احساسات، شمردن تا ده، پیادهروی، یا کشیدن چند نفس عمیق است. یا مساله را به روشی مسالمتآمیز مطرح کنید.
جفری لار به فست کمپانی میگوید:
چیزی که مردم از درکش عاجز هستند این است که عصبانیت اگر برونریزی نشود، از بین خواهد رفت.
بله، با کنترل عصبانیت، در مقایسه با بیرون ریختنش، میتوانید آن را سریعتر از بین ببرید.
Is It Better to Vent Your Anger or Keep It Inside? | Curiosity.com
کامنتا واسم جذاب بود.. مطلب به درد بخوری بود… من بعضی وقتا می موندم که واقعا عصبانیت رو باید چیکار کرد! میترسیدم بریزم تو خودم و غمباد بگیرم. وقتی ام که بروزش میدادم دودقیقه بعد مث بلانسبت سگ پشیمون می شدم. اما الان قشنگ واسم همه چی جا افتاد و مفاهیم جای خودشو تو مغزم گرفت…مرسی جناب!
خواهش میکنم. خوشحالم که براتون مفید بوده.
خب معلومه که ابراز خشم نیاز هستش خب یکی از احساس های هیجانی ما هستش
حتی جدیدا پی بردن که احساس غم هم نیازه
ولی بسیار کم و محدود
نه اینکه بعضی از دوستان بیش از 5 بار خشمگین میشن و این اصلا خوب نیست
یعنی منظورتون اینه که این کاری که شما میگین اون گزینه 1 نیستش ؟
یعنی شما منظورتون اینه که کلا هیچ واکنشی نشون ندیم به خشم ؟
خب بعد آخه به نظرتون اون گزینه 3 که گفتم بعضی جاها واقعا لازم نیست ؟
بعضی جاها ما باید خشممون رو نشون بدیم تا مثلا اون شخص دیگه اون کارش رو تکرار نکنه
یا مثلا ازمون حساب ببره
مثل یه معلم که کار بد دانش آموز رو میخواد بهش گوشزد کنه
البته میدونم میشه با آرامش بهش گوشزد کرد ولی باور کنین 90% تاثیر نداره
راستی میخواستم بگم میشه بی زحمت راجع به فنون و مهارت مربی گری و معلمی هم مقاله بذارید ؟
امیر جان ما توی این نوشته نمیخوایم در خصوص مواردی که باید طرفمون رو تربیت کنیم صحبت کنیم. اینکه آیا مجازات کردن روش درستی برای تربیت هست و این مجازات به چه نحوی باشه، خارج از موضوع این نوشتهست.
در خصوص خشم و اینکه آیا ابراز کردنش به ما کمک میکنه یا خیر و اینکه چه اثراتی میتونه داشته باشه داریم صحبت میکنیم.
البته این رو هم بگم
گزینه 1 فرد شهامت یا شجاعتش رو نداره یا زورش به فرد مقابل نمیرسه که خشمش رو بروز نمیده
ولی اکثرا به خاطر اینکه طرف مقابل ناراحت نشه خشمش رو بروز نمیده
راجع به گزینه 2 هم علتش میتونه به گزینه 1 برگرده
طرف انقدر خشمش رو خورده که با کوچکترین خشم عصبانی میشه و عصبانیتش رو سر کسی که زورش میرسه خالی میکنه
البته اکثرا به خاطر اینه که افراد زودرنج هستن و با کوچکترین چیزها ناراحت میشن و این خیلی بده و باید روش کار کنن
راجع به گزینه 3 هم ما نباید انتظار این رو داشته باشیم که طرف با حرف ما ناراحت نشه
ناراحت میشه که میشه به درک که ناراحت میشه
به خاطر ناراحت شدن یا نشدن اون که ما نباید اذیت بشیم
پ.ن : احساس کردم بهتره این توضیحات رو اضافه کنم
سلام امیر جان
نحوه جدا کردن خشم از عصبانیت، برای من هم جالب بود.
من اول از همه یه توضیح بدم و اون اینکه، این نوشته از من نیست، و برگرفته از سایت کیوراسیتیـه که من به منابعش و موثق بودن مطالبش اعتماد زیادی دارم.
تقسیمبندی شما در خصوص واکنش نسبت به خشم، یه دید فلسفی به موضوع داره، در صورتی که این نوشته از نقطهنظر علمی قضیه رو بررسی کرده. ولی خب اجازه بدید که من هم کمی فلسفه ببافم.
دستهبندی من یکمی از مال شما متفاوتتره. به نظرم یا طرف خشم رو سرکوب میکنه، یا ابراز میکنه، یا کنترل میکنه (در ادامه میگم که چرا حتی این کلمه کنترل کردن هم به نظرم اشتباهه).
از بین گزینههای شما، گزینهی سه و گزینهی دو هر دو به یک چیزی اشاره میکنه و من تفاوت رو فقط توی شدت میبینم. هر دو در خصوص ابراز کردن خشمه.
اما آیا سرکوب کردن یا کنترل خشم هم یکسانه؟ من فکر میکنم نهتنها یکسان نیست، بلکه سرکوب کردن هم خودش یک نوع از ابراز خشمه. به عبارتی، ما میتونیم رویکردمون به خشم رو به دو دسته تقسیم کنیم. اول اینکه ابراز کنیم و دوم اینکه کنترل کنیم. یعنی سرکوب کردن رو در دستهی ابراز کردن خشم ادغام کنیم.
اما چطوری؟ درسته که سرکوب کردن خشم، نمود بیرونی نداره، اما ما اون رو در درون خودمون ابراز میکنیم و به قول معروف کشش میدیم. به عبارتی اون هم ابراز خشمه اما در درون خودمون.
کنترل خشم چیه؟ فکر میکنم که حتی کنترل خشم هم کلمهی مناسبی برای رویکردی که نشانهای از خشم رو در رفتار ظاهری و در باطن با خودش نداره، کلمهی اشتباهی باشه. در حقیقت و طبق تحقیقات روزنبرگ (https://www.ilola.ir/4406) ما باید احساسات ناخوشایندی مثل خشم رو “حس” کنیم، اجازه بدیم که بیاد توی ذهنمون، و بعدش رهاش کنیم. چه خشم رو سرکوب کنیم (یعنی بگیم، نه من خشمگین نیستم، یا درون خودمون حرص بخوریم و حرفی نزنیم)، چه با مشت به دیوار بکوبیم و اون رو در دنیای بیرون ابراز کنیم، در اصل خودمون رو به اون خشم گره زدیم و اون ما رو دنبال خودش میکشه. همون چیزی که این تحقیق بهش اشاره میکنه و میگه «بلکه صبح فردا نیز خلقشان گرفتهتر بود.»
بهترین کار؟ برای نود ثانیه تجربهش کنیم، چند نفس عمیق بکشیم، یا به یه پیادهروی بریم، تا خشم مثل هر احساس دیگهای بیاد و بره.
خشم و احساسات ناخوشایند، مثل ابری میمونند که کمی آسمون آبی و صاف ذهن رو به هم میریزند. نمیشه از این پایین سرشون داد بکشیم، بلکه باید اجازه بدیم که بیان و برن. مثل انسانی که گوشه خیابون نشسته و داره رد شدن ماشینها رو تماشا میکنه. اگه اون شخص، بپره وسط خیابون که بخواد خیابون رو “کنترل” کنه، تازه اوضاع بدتر میشه. برای همین من حتی با کلمه “کنترل” هم در این زمینه مخالفم. باید حسش کنیم و اجازه بدیم که بیاد و بره.
تهش میرسیم به حرف نویسنده کیوراسیتی. ما یا خشم رو ابراز میکنیم، یا اون رو احساسش میکنیم و بدون کش دادن و گلایه کردن، اون رو میفرستیم بره پی کارش تا آسمون آبی ذهنمون رو بیشتر به هم نریزه.
بعضی از دوستان هستن خشم رو با عصبانیت اشتباه میگیرن
در حالی که اینا اصلا یکی نیستن و خشم علت عصبانیت هستش و عصبانیت یه جور واکنش نسبت به خشم هستش
ما کلا 4 نو واکنش نسبت به خشم داریم
1- خشم رو ابراز نمیکنیم و هیچ واکنشی نشون نمیدیم ( دقیقا همینی که شما میگین )
که این خیلی برای ما بد هستش
مثل این میمونه یه سم رو تو دهنمون ریختن و ما هم اونو تف نکنیم و بخوریمش
2- عصبانی شدن : این که طرف بدون اینکه به چیزی یا کسی فکر بکنه به بدترین شکل عمل میکنه
مثلا یکی در مورد ما یه نظری میده ما ناراحت میشیم مشت میکوبیم به دماغش ( واقعا احمقانست :)) )
یا فقط در این خلاصه نمیشه .
مثلا ما از حرف یه فردی عصبانی میشیم و به بدترین شکل جوابشو میدیم طوری واقعا شخصیت خودمون رو پایین میاریم و فرد مقابل رو واقعا ناراحت میکنیم
و بعد 1 ساعت هم به پاش میفتیم که مارو ببخش :))
بهتره در اینجور مواقع تا 10 بشماریم و به حرفمون فکر کنیم بعد حرف بزنیم
3- ابراز کردن خشم : این گزینه درسته بهترین گزینه نیست ولی از گزینه های قبلی خیلی بهتره
بعضیا فکر میکنن همیشه مهربونی بهترین چیزه و همیشه با خوبی و مهربونی باید رفتار کرد
کاملا قبول دارم
ولی بعضیا واقعا اصلا نمیفهمن و حتما باید باهاشون برخورد بشه
مثلا فردی همش کاری رو انجام میده که باعث مزاحمت برای شما میشه
و این آدم شما رو خشمگین میکنه این عملش
و شما بر میگردید و با خشم بهش پاسخ میدید و میگید لطفا دیگه این کار رو انجام ندید ( همین جمله رو میگید ولی با خشم و بدون لطافت )
4- کنترل خشم : بهترین گزینه و طولانی ترین و کامل ترین گزینه همین هستش
که ما اصلا خشمگین نشیم تا بخوایم بهش واکنش نشون بدیم
که این بحث گزینه 4 هم بسیار طولانیه و بسیار زمان بر هستش و اینجا نمیشه واقعا توضیحش داد
ولی واقعا کشور ما تازگیا خیلی تو این زمینه خشم و خشونت و عصبانیت افتضاح شده
من خیلی میبینم که طرف به خاطر فحش ناموسی ( که خود کلمه ناموس از ریشه غلطه ) قتل انجام داده :/
واقعا خنده داره که آدم به خاطر فحش انقدر عصبانی بشه که یه نفرو بکشه
کلا دعوای فیزیکی کاملا مزخرفه مگر اینکه به خودمون یا خانوادمون حمله بشه
واقعا اینها باید از بچگی با ما کار بشه و آموزش پرورش باید یه فکری بکنه
الان تو خیلی از کشورا داره تو مدارس انجام میشه و میبینیم که دارن نتیجه میگیرن
حالا یه سوالی ازت دارم ایمان جان ؟
شما که گزینه 1 رو پیشنهاد میکنین عوارض اینکارو هم قبول دارین و
خیلی ها هستن همین گزینه 1 رو انجام میدن و خشمشون رو ابراز نمیکنن و بعد ها از اینکه هیچ واکنشی نشون ندادن و خشمشون رو اون لحظه ابراز نکردن و جواب طرف رو ندادن شدیدا حس پشیمونی دارن و شدیدا با خودشون درگیر میشن که چرا خشمشون رو نشون ندادن
کلا هر دو صورت هست : نشون میدن یه مشکلی دارن – نشون هم نمیدون یه مشکلی دارن
کلا انسان با خودش درگیر بوده و هست و خواهد بود :))
ممنون میشم جواب سوالمو میدی
بازم مرسی از مقاله های خوبت و مرسی که انقدر با حوصله هستی <3
خوشحال میشم بهم ایمیل بزنی <3