میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
در نوشتهی قبل یکی از عواملی که باعث محدودیت حافظهی کوتاهمدت میشد را نام بردیم: بار سنگینی که این حافظه برای پردازش باید به دوش بکشد. و اما یکی دیگر از فاکتورهای تعیینکننده، نبود زیرساخت فیزیکیست. حافظهی کوتاهمدت در الگوهای خاص از فعالیتهای نورونها ذخیره و نگهداری میشود. به عبارتی حافظهی کوتاهمدت یک الگوی روی هواست!
بگذارید موضوع را کمی واضحتر بیان کنم. نورون به سلولهای مغز یا سلولهای عصبی اطلاق میشود؛ و تشکیل دهندهی پایهی سیستم عصبی است. هر نورون یک پردازندهی بیلوژیکی کوچک به حساب میآید که قادر است اطلاعات را در قالب فعالیت الکتریکی از طریق غشاء سلولی دریافت یا ارسال کند (بسازد). غشاء سلولی همانطور که ساختار یک نورون را میسازد، سلول عصبی از طریق آن ارتباطات پیچیدهای را با سایر نورونها نیز برقرار میکند.
حافظهی کوتاهمدت بر فعالیتهای عصبی – در قسمتهای ویژهای، مثل dorsolateral prefrontal cortex در لوب پیشانی، که مسئول این کار به حساب میآیند – سوار شده است. از آنجایی که من معادل فارسی قسمت مورد اشاره در مغز را بلد نیستم، گفتم شاید بد نباشد جایگاه آن را در تصویر زیر به شما نشان دهم:
ما از طریق اسکن مغز فهمیدهایم که قسمت زیادی از کارهای پیچدهی مرتبط با فکر کردن در لوب پیشانی انجام میپذیرد.
نگهداری اطلاعات به صورت الگوهایی از فعالیتهای عصبی عواقب خاص خود را به همراه دارد. مانند این است که لیست خریدتان را روی کف عمل آمده روی کاپوچینو بنویسید. از نظر تکنیکی قابل اجراست ولی کلمات به سرعت از روی کف محو و ناپدید میشوند. در نتیجه شما نمیتوانید که اطلاعاتتان را بر روی آن نگه دارید.
حافظهی کوتاهمدت برای دستکاری و پردازش سریع اطلاعات است چرا که هجوم بیتوقف اطلاعات به آن، نادیده گرفتن اطلاعات بیاهمیت و محو شدن سریع آنها را از حافظه میطلبد. حالا اطلاعات بیاهمیت را چه کسی تشخیص میدهد؟ سیستم حافظه ی کوتاهمدت یک سیستم بدون اشتباه نیست و به کرات اطلاعات مهم نیز به سرعت محو میشوند. پیشتر در پست من کجام اینجا کجاست یک نمونهای از آن را با هم خواندیم.
همچنین حافظهی کوتاهمدت ممکن است که زیر فشار سنگین اطلاعات قرار گرفته و قدرت تمرکز را در میان هجوم دریافت و درخواستها از دست بدهد. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وسط یک شلوغی یک باره احساس کردهاید که دیگر تحمل ورودی اطلاعات را ندارید، چشمانتان را میبندید یا سرتان را بین دستانتان مخفی میکنید و میگویید «تو رو خدا بسه!» حق دارید! چرا که حافظهی کوتاهمدت قدرت پردازش آن حجم از اطلاعات را نداشته و واقعا بایستی از ورود دادههای جدید برای عملکرد درست آن جلوگیری کنید.
پاسخ دهید