میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
اسکات یانگ به صورت مستقل دورهی چهار سالهی علوم کامپیوتر را در یک سال آموزش دید و حالا در سفرش به اقصی نقاط جهان در حال یادگیری چهار زبان زندهی دنیاست.
در این نوشته خلاصهای مصاحبهی او با باربارا اوکلی را قرار میدهیم. مصاحبه شامل نکات کلیدی و مهم بسیاریست، به همین خاطر پیشنهاد میکنم که با دقت مطالعه کنید.
شما چطور با توهم دانستن و و احساس غلطی که میگوید مطلب را خوب یاد گرفتهاید، مقابل میکنید؟
اسکات: من همیشه سعی میکنم که به نحوی از خودم آزمون بگیرم و خود را بررسی کنم که آیا خوب یاد گرفتهام یا خیر. زمانی که به درسی گوش میدهید یا چیزی میخوانید، نمیتوانید بفهمید که واقعا چقدر از آن درس را یاد گرفتهاید. باید به نحوی خودتان را آزمایش کنید. به همین خاطر است که من سریع به سراغ حل مساله میروم. اگر در حال یادگیری زبانام، سعی میکنم با چیزهایی که یاد گرفتهام، جمله بسازم و حرف بزنم و خودم را به چالش بکشم. یک حالت درماندگی و استیصال در به یاد آوردن محتوا، معمولا در حین به خاطر آوردن چیزهایی که یاد گرفتهایم، یا استفاده از آنها به هر نحوی، به سراغ انسان میآید. اگر شما این حالت را تجربه نکنید، احتمالا چیز زیادی یاد نگرفتهاید. این حالت را به فال نیک بگیرید.
خود-توضیحی که از آن زیاد اسم بردهاید چیست؟
اسکات: من این ایده را از ریچارد فایمن گرفتم. یک کاغذ برمیدارم و فکر میکنم که قرار است چیزهایی که یاد گرفتهام را به دیگری یاد بدهم. اینجا تمام تلاشم را میکنم تا آن ایده را روی کاغذ بیاورم و توضیحی در خصوصش بنویسم. اتفاقی که معمولا میافتد این است که مفاهیمی که به نظرتان واضح میآمده ناگهان نانوشتنی میشوند. همه چیز در ذهنتان به صورت مبهم میچرخد و نمیتوانید آنقدری که میخواهید با جزئییات و دقیق بیانش کنید. این مسائل دقیقا همانهاییاند که شما درست درکشان نکردهاید. اینجاست که برگشتن به مساله و خواندن دوباره مساله به شما در فهم بهتر آن کمک میکند.
اولین قدم در یادگیری این است که خودتان را فریب ندهید؛ از بد ماجرا اولین کسی که با شما این کار را میکند، خودتاناید.
مثالهای پویا و زنده به چه مثالهایی اطلاق میشود؟
اسکات: مغز ما مسائل انتزاعی را خیلی خوب یاد نمیگیرد. باید یک مثال واضحی برایش بزنید و سپس آن را به مساله ربط دهید تا بتواند درکش کند. کاری که من میکنم، پیدا کردن قیاسهای ساده و مرتبط با مساله است. به عنوان مثال من در خصوص برق و الکتریسیته مطالعه میکرد و یکی از مسائل در خصوص ولتاژ بود. درست درک نمیکردم که خب ولتاژ دقیقا چیست، به همین خاطر یک تصویر ذهنی از آن ساختم: یک لولهی آب را در ذهنم تصور کردم. جریان آب معادل همان جریان الکتریسیته. ولی ولتاژ چی؟ شاید فشار آب؟ ولی با معادلههای ما جور در نمیآید! شاید لولهی آب در سطح بالاتر.
به همین روش و با ساختن قیاس بین یک موضوع انتزاعی و یک موضوع واقعی، درک بهتری از مساله پیدا خواهیم کرد.
چطور اشتیاقتون به یادگیری به خصوص کارهایی که علاقهای به آنها ندارید را حفظ میکنید؟
اسکات: من اکنون در حال یادگیری ششمین زبانام. بعضیها به من میگویند که «خب، تو حتما از نظر ژنتیکی آمادگیاش را داری» ولی من به خوبی به یاد میآورم، امتحانی که بعد از یادگیری زبان دومم دادم را با نمرهی D پاس کردم. من ژنِ زبان نداشتم بلکه عالم شدن به موضوعی رابطهی مستقیمی با در معرض آن موضوع بودن دارد. مثلا گر در ریاضی خوب نیستید، دلیلش این است که به اندازهی کافی در معرض ریاضی قرار نداشتهاید. به محضی که در آن سرفصل خاص بهتر شوید، لاجرم احساس خوبی نسبت به موضوع پیدا خواهید کرد و این خودش یک انگیزه و اشتیاق را در شما به وجود میآورد. با تعیین هدفهای نزدیک و قدم به قدم میتوانید در یک زمینهای بهتر شود و سپس با بهتر شدن اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاورید و با به دست آوردن اعتماد به نفس بیشتر، اشتیاق بالاتری پیدا کنید. اشتیاق بالاتر هم مساویست با تمایل به قرار گرفتن در معرض آن موضوع و این چرخهی میمون به شما در یادگیری بیشتر و بیشتر یاری میرساند.
نظر شما در خصوص خودآموزی چیست؟
اسکات: اولین قدم برای خودآموزی این است که یک هدف حتی خیلی ساده را برای خودتان با یک بازهی زمانی مشخص تعیین کنید. کاری کنید که آن کارِ به ظاهر کسلکننده، شما را اغوا کنید. چسبید بهش. چالش برای خودتان به وجود بیاورید. لازم نیست هدفها آنقدر بلندمدت باشند که شما را خسته کنند؛ برعکس باید به شکلی باشد که اشتیاقتان به عنوان محرک، شما را به هدف برساند. به عبارتی یک رابطهی مناسبی بین اشتیاق شروع و مدت زمان برقرار کنید. اگر وسط راه سوخت (اشتیاق) کم بیاورید، ممکن است که تمام آن تلاشهای پیشین را نیز هدر بدهید. منطقی تصمیم بگیرید.
یادگیری از طریق منابع آنلاین به نظرتان چطور است؟
اسکات: موکها (دورههای آنلاین انبود و باز برای شرکتکنندگان نامحدود) مثل چیزهایی که در Coursera هستند، دورههای با کیفیت بالایی بوده و برای یادگیری بسیار مناسباند. هرچند در خصوص یک سری سرفصلها موک نداریم و از طرفی موکها برای افراد بدون دانش پیشزمینه آماده شده است، در جاهایی با کمبود محتوا مواجه خواهیم شد.
من خودم دورههای MIT که تنوع بسیار زیادی دارند را پیشنهاد میکنم و این نوید را میدهم که در تقریبا در خصوص هر سرفصلی که بخواهید میتوانید در آن دورههای آموزشی پیدا کنید.
به عنوان آخرین سوال: شما یک جایی گفتید که با کمتر خواندن بیشتر یاد میگیرید! منظورتان چه بود؟
اسکات: مردم اغلب عادتّای اشتباهی برای یادگیری دارند. به این معنی که عادتهای یادگیریشان زمانبر ولی بیبازده است. وقتی بازده کم باشد، باید بیشتر مطالعه کنند و وقتی بیشتر مطالعه کنند بیشتر خسته میشوند. بیشتر که خسته شوند، بازده پایینتر و پایینتر میآید. میبینید که در یک چرخهی معیوب قرار میگیرند و اوضاع برایشان بدتر میشود. به عبارتی زمان زیاد ولی بازده کم. دقیقا مثل ورزش کردن. اگر درست ورزش نکنید، فکر میکنید که بهتر است به جای نیم ساعت یک ساعت ورزش کنید و باز همین بازی ادامه دارد. نهتنها نتیجهی لازم را نمیگیرید بلکه زمان بیشتری را تلف میکنید و بیشتر هم خسته میشوید. اینجاست که دانستن اینکه چطور یاد بگیریم (مثل همین سلسله پستهای ایلولا) به شما کمک میکند که با بازدهی بالاتر در زمان کمتری مطالب بیشتری یاد بگیرید. من بازههای کوچکی از زمان را که خستهکننده باشند را انتخاب میکنم و سعی میکنم با نهایت تمرکز روی یادگیری آنها را بگذرانم. خواب و استراحت کافی هم در امر آموزش بسیار مهم است.
پاسخ دهید