میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
آرسنیک یک مادهی بسیار سمی و کشندهست. آنقدر کشنده که قاتلین از آن استفاده میکردند. حالا شاید برایتان جالب باشد که بدانید دو نفر در یک گردهمایی در آلمان، این ماده را به میزان بیش از دو برابر دوز کُشندهاش پیش چشم همگان خوردند و فردای آن روز شاد و خندان به همان جلسه برگشتند. جریان چیست؟ چطور میشود که چیزی که اینقدر بد و سمیست را بخورید ولی خم به ابرو نیاورید؟ چطور میتوانیم بدن را در برابر چنین سم خطرناکی مقاوم کنیم؟
زامبیهای ابتدای دوره را به خاطر میآورید؟ همانها که تا مشغول یک کار ذهنی که خوشایند نیست (مثل شروع مطالعه) میشدید، سر و کلهشان پیدا میشود و آن حس درد را در مغز فعال میکردند؟ حسی که شما را متقاعد میکرد تا کار فعلی را رها کنید و به سراغ یک کار لذتبخش مثل دیدن ویدیوهای کمدی در یوتیوب بروید؟ هرچند لذت دیدن یک ویدیوی کمدی معمولا موقتیست، ولی تسکینی بر آن حس دردی که سخنش رفت، میباشد.
حالا هرچقدر زمان بگذرد و شما بیشتر و بیشتر به تغییر وضعیت از حالت درد به حالت خوشی لحظهای عادت کنید، انجام کارهای با اولویت بالاتر سختتر و سختتر و در طرف مقابل، تمایل شما به عقبانداختن کارها بیشتر و بیشتر خواهد شد. اما تلاشْ برای مهار این معضل و انجامِ کارِ درست، بدون از دست دادن زمان، تنها به مطالعهی یک کتاب درسی ختم نخواهد شد. شما با یادگیری این مهارت میتوانید جنبههای مختلف زندگی خود را تحت تاثیر مثبتی قرار دهید.
حالا چرا اجتناب از به تعویقانداختن کارها مهم است؟ یک روند خوب یادگیری در هر زمینهای، تشکیل شده از قطعههای بسیار کوچکیست که به دنبال یکدیگر میآیند. یک دیوار صاف و قشنگی که با ملات به مرور چیده شده را در نظر بگیرید. زمانی که شما عادت به عقبانداختن کارها کنید، آن زمانهایی هم که تصمیم راسخ برای اجرایی کردن نشست خود میگیرید را نیز تلف کردهاید. بگذارید برایتان با یک مثال قضیه را روشنتر کنم. فرض کنید که از امروز تصمیم به ورزش کردن میگیرید. روز اول و دوم با انگیزه شروع میکنید، و روز سوم و چهار حسش را ندارید و بیخیال میشوید. روز پنج و ششم ورزش میکنید و این بار یک هفته ورزش کردن را به عقب میاندازید. نتیجه چه میشود؟ تلاشهای بیثمری که خودشان هم یک نوع اتلاف وقت به حساب میآیند.
شاید این احساس را شما نیز تجربه کرده باشید: دست به انواع و اقسام کارها زدهایم ولی احساس میکنیم که در حقیقت هیچ کاری بلد نیستیم. دلیل عدم موفقیت در کسب بسیاری از مهارتها، نبود همین نظم و انضباط است.
درست است که میزان وقتی که برای کسب یک مهارت میگذارید، اهمیت دارد، ولی تقسیم آنها برای فرصت دادن به مغز در جهت ساختن الگوهای مناسب، کماهمیتتر از آن نیست. به تصویر زیر نگاه کنید. فرض کنید که در عوض یک ساعت تمرین در طول هفته، هفت ساعت تمرین را در یک روز انجام دهید. از لحاظ مدتزمان، وقت یکسانی را بر روی ساخت یک مهارت گذاشتهاید، ولی نتیجهاش چیزی غیر از ساخت یک الگوی عصبی ناکارآمد (تصویر سمت راست) نیست.
ما برای شروع کارها نیاز به اراده داریم. اراده یک نیروی بسیار گرانبهاست و مانند یک عضله عمل میکند؛ و خب طبیعتا خسته میشود، پس باید در مصرف کردن آن تا جایی که میتوانیم صرفهجویی کنیم و به مرور زمان این عضله را تقویت نماییم. ولی هدر دادن این نیرو برای جلوگیری از به تعویقانداختن کارها، ما را به مرور فرسوده میکند و بازدهی را پایین میآورد.
از طرفی به تعویقانداختن کارها درست مانند اعتیاد عمل میکند. شما را در لحظهای که باید کاری را انجام دهید، متقاعد میکند که بهتر است مثلا به جای مطالعهی کتاب، بروید و منابع را از اینترنت بخوانید و وقتی شروع به این کار کردید، یک باره خودتان را در میان صفحات دیگر وب سر در گم میبینید. مانند یک معتاد که برای عمل خودش بهانههای مختلف و البته واهی میآورد، به تعویقانداختن کارها هم کمکم باعث میشود که بهانههای به ظاهر موجه برای انجام ندادن کارهایتان بیاورید. مثلا «من هیچوقت استعدادی در این زمینه نداشتهام، پس بیخیال!» یا «من مادرزادی تنبلم و نمیتونم کارهام رو سر موقع انجام بدم و این چیزی نیست که خودم بخوام تغییرش بدم.»
شما بایستی یاد بگیرید که ملکه و سلطان ذهن خودتان شوید و به زامبیهای ذهنی اجازهی کنترل اوضاع را ندهید.
حالا به سراغ دو نفری که آرسنیک خوردند برویم. آنها با دوزهای غیرکشنده شروع کردند و به مرور مقدارش را افزایش دادند. بدنشان هر بار مقاوت بیشتری نسبت به آرسنیک از خودش نشان میداد. هرچند کارشان عوارضی داشت، ولی این باعث شد که به مرور زمان، بدنشان نسبت به دیگران نسبت به آن مادهی سمی مقاومتر شود و به ظاهر مشکلی برایشان پیش نیاید.
وجه اشتراک به تعویقانداختن کارها با خوردن مقدار غیرکشندهی آرسنیک نیز همین است که بدن شما به آن عادت میکند. این کار ابتدا عوارض خاصی ندارد چون مقدارش کشنده نیست ولی به مرور بخشی از عادت شما میشود و در بلندمدت عوارض زیاد و خطرناکی را برایتان به ارمغان میآورد. شما اگر کنترل به تعویقانداختن کارها را به دست نگیرید، روزی میرسد که اسیر عوارض آن خواهید شد.
پاسخ دهید