میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
به مصاحبههای هفته سوم رسیدیم. به جای پرداختن به ریز مکالمات این مصاحبهها، خلاصهای از نکات و اگر لازم باشد، نقلقولهایی از مصاحبه را برایتان در این قسمت آوردهایم.
مصاحبههای آخر این فصل با شخصی به اسم کارلین شروع میشود. کارلین در ریاضی ضعیف بوده و احساس میکرده این سرفصل، برای شخص او نیست، چرا که ژنش را ندارد. ولی با تلاش برای به دست آوردن مهارتی که احساس میکرده در خون او نیست، توانسته بر مشکل غلبه کرده و اکنون در یک کمپانی خوب، مرتبط با رشتهاش در حال کار است. جان کلام این مصاحبه، این است که بهانه آوردن برای به دست آوردن مهارت، تنها ما را از دستیابی به چیزی که آرزویش را داریم، باز میدارد. تلاش مستمر و با برنامه دقیقا همان چیزیست که شما برای کسب یک مهارت به آن نیاز دارید.
مصاحبهی دوم با نلسون دلیس است. این شخص که اعجوبهای به حساب میآید رکوردهایی در خصوص حفظ کردن به نام خود ثبت کرده است. ۳۳۹ رقم را در پنج دقیقه حفظ کرده! خانم اوکلی در حین مصاحبه یک عدد ۲۵ رقمی را برایش میخواند و نهتنها آقای دلیس آن را از حفظ تکرار میکند، که میتواند از آخر به اول هم به صورت ذهنی آنها را ردیف کند. ولی چطور به چنین مهارتی دست پیدا کرده است؟ خلاصهای از مهمترین صحبتهای او را در ادامه میآوریم:
سوال: شما این مهارت را با استفاده از یک سیستم حافظهای به دست آوردهاید. یعنی از نظر ژنتیکی قابلیتی خاص برای این کار نداشتید. آیا درست است؟
جواب: این توانایی چیزیست که خیلیها فکر میکنند با من به دنیا آمده است در صورتی که با تمرین خیلی زیاد از سالهای دور، توانستم به این حد از مهارت در حفظ کردن آیتمها برسم.
س: چقدر طول کشید که به این مهارت دست پیدا کردید؟ آیا به نظرتان داشتن این مهارت به درد مردم عادی میخورد؟
ج: من به عنوان کسی که این کار را به صورت حرفهای انجام میدهد، روزانه چند ساعت را به تمرین اختصاص میدهم. ولی این کار را به عنوان یک سرگرمی شروع کردم. خب برای مردم عادی که نیازی به تمرینهای سخت برای شرکت در مسابقههای حافظه ندارند، میتواند این زمان به صورت روزانه و خیلی کوتاه باشد. البته بستگی به چیزی که قرار است یاد بگیرید هم دارد. مثلا من برای عددها تصاوری را در ذهنم درست کردهام. ذهن ما با تصویر بهتر از مفاهیمی مثل اعداد کار میکند. میخواهم بگویم که برای اینکه مهارت خوبی در این تکنیک به دست بیاورید، لازم نیست زمان زیادی بگذارید، ولی خب بعضی زمینهها مثل اعداد، کمی زمان بیشتری را میطلبد.
س: از چه تکنیکی برای به خاطر آوردن اسمها استفاده میکنید؟
ج: برای استفاده از این تکنیک، دو عامل حیاتیست. اول استفاده از تصویرسازی ذهنی. من برای هر مفهومی که میخواهم حفظ کنم، یک تصویر ذهنی درست میکنم. دوم استفاده از کاخ/قصر حافظه است. به این صورت که آن تصویر ذهنی که ساختم را جایی در ساختمان آشنایی مثل خانهام میگذارم. نه به صورت حقیقی که به صورت ذهنی. حالا کافیست که آن ساختمان را به یاد بیاورم تا تصاویر به خاطرم متبادر شوند. برای اسمها من به حالت صورت طرف مقابل، رفتارهایش و ویژگیهای منحصر به فردی، که خب همه دارند، دقت میکنم. سپس این ویژگیها قصر حافظهی من میشوند. حالا اسم طرف مقابل را با یک شخصیت واقعی یا کارتونی پیوند میزنم و به نحوی ارتباطی بین آن قصر (ویژگیهای منحصر به فردش) و آن شخصیت مورد نظرم برقرار میکنم. به این صورت به محض دیدنشان، اسمشان را به خاطر میآورم. این کار نیاز به تمرین دارد.
س: من در به خاطر سپردن اطلاعاتی که با سرعت وارد ذهن میشوند، مشکل دارم. مثلا وقتی به پنج نفر معرفی میشوم، سریع اسمهایشان را از یاد میبرم. توصیهای دارید؟
ج: اول اینکه باید این مهارت را تمرین کنید تا بتوانید با سرعت بیشتری ویژگی یک نفر را با یک تصویر پیوند زده و در آینده به خاطر بیاورید. دوم زمان لازمهی ساختن این تصور است و بایستی فرصت کافی به خودتان برای ساخت آنها بدهید. این مشکلی که شما به آن اشاره کردید، بسیار شایع است. من هم نمیتوانم وقتی چند اسم با سرعت به من معرفی میشود، همه را به خاطر بسپارم. پس بهتر است که خجالت نکشید و به ایشان، به صورت یک به یک نزدیک شوید و دقیقا کاری که در پاسخ قبلی گفتم را اجرایی کنید.
س: بعضی از افراد مانند بیل کلینتون استعداد عجیبی دارند. کافیست یک آدم را بعد از ده سال ببینند و در جا اسمش را به خاطر بیاورند. در جایی که من اگر کسی را بعد از سه سال ببینم، برای به خاطر آوردن اسمش با مشکل مواجه میشوم. توصیهای برای این مشکل به ذهنتان میرسد؟
ج: بیل کلینتون شرایطش اینگونه ایجاب میکند که توجه بیشتری به اسمها داشته باشد. توجه فاکتور بزرگی برای به خاطر سپردن چیزهاست. او تمرین کرده و در این زمینه بهتر شده است. البته این به این معنا نیست که شما به دیگران توجه نمیکنید، ولی خب روش تعاملات و پیشنیازهای این رابطه، با من و شما فرق میکند. مثلا من بعد از دیدن افراد، کارتشان را میگیرم و یا از ایشان میخواهم که خودشان یادداشتی به من بدهند. کاری که به شخص پیوند بخورد و بتواند یک حافظهی قابل اتکا برای من از ایشان بسازد.
س: حافظه یک مهرهی کلیدی در یادگیریست ولی به نظر میآید که خود تبدیل شدن به یک خبره در حافظه، روشهای مختلفی را دارد که بایستی آنها فرا گرفته شود. نظر شما در خصوص یادگیری مفاهیم پیچیدهای که به راحتی حفظ نمیوند چیست؟
ج: بگذارید اینگونه به مساله نگاه کنیم. شما به باشگاه میروید و یک سری حرکتهای عمومی برای تقویت عضلههایتان را انجام میدهید. مثلا جلو باز با دمبل یا پشت ران با دستگاه یا سینه با زدن پرس سینه. به این صورت شما به مرور تمام عضلههایتان را نسبت به افراد عادی قویتر کردهاید و یک سطح بالاتر بردهاید. درست است که مثل یک حرفهای روی یک عضلهی خاص کار نکردهاید ولی در کل یک پله از سایرین هم جلوترید. عالی نیستید ولی خوبید.
موضوع حافظه هم همین است. زمانی که شما تلاش کنید که موضوعات مختلف را تصویرسازی کنید، سیستمهای حافظه را به نسبت تقویت میکنید. حالا نه مثل یک استاد حافظه، بلکه به عنوان یک نفر که در زمینهی حافظه بین یک جمعیت سرآمد است. همین موضوع به شما کمک میکند تا معادلات پیچیده یا مفاهیم سخت را راحتتر تصویرسازی کنید.
حالا چطور معادلات را تصویرسازی کنیم؟ لازم نیست که این تصویر حتما معنا و مفهومی که آن معادله تداعی میکند را داشته باشد. یعنی ابتداییترین ارتباط معادله با یک تصویری مثل بیل یا هر شئ دیگریست. سپس آن شئ را به صورت ذهنی در جایی قرار میدهید که با فکر کردن به آن مکان به یاد بیاورید. قسمت سخت ماجرا، ساخت تصویر ذهنی است ولی ما به عنوان موجوداتی با قابلیت خیالپردازی میتوانیم با کمی تمرین به مرور مهارت انجامش را بهبود ببخشیم.
س: برای حفظ کردن یک متن طولانی به خصوص اگر قرار است جلوی دوربین یا جمعیت اجرایش کنیم، معمولا با مشکل مواجه میشویم. راهکار شما برای مقابله با آن چیست؟
ج: حفظ کردن یک متن سختیهای خودش را دارد. برای اینکه یک درک کلی از مطلبی که میخواهید حفظ کنید داشته باشید، نیازی نیست که کلمه به کلمهاش را حفظ کرده باشید. راهکار این است که یک سری از کلمههای کلیدی را به خاطر بسپارید. برای اینکار ابتدا تصویرهایی را به آن کلمات کلیدی پیوند بزنید. سپس تصویرها را در قلعهی حافظه قرار دهید. البته موضوع برای حفظ کردن کلمه به کلمه، مثل حفظ کردن اشعار کمی متفاوت است.
س: تصویره شما برای افرادی که پا به سن میگذارند و قدرت حافظهشان کمتر میشود چیست؟
ج: اینجا دیگر بحث تکنیکهای حافظه در کار نیست، بلکه بیشتر سلامت مغز مد نظر است. مادربزرگ من آلزامیر داشت و به خاطر او در خصوص این موضوع حساس شدم. لازم است که حافظه را فعال نگه دارید و لازم نیست که مثل یک قهرمان حافظه دائم در حال انجام تمرینهای سخت باشید. همین که لیست خرید از سوپرمارکت یا شمارههای مردم را حفظ کنیم، کمک میکند تا حافظهتان فعالانه درگیر باشد. سریع همهچیز را روی کاغذ ننویسید. یک مهارت جدید یاد بگیرید. همیشه لازم نیست که برای به دست آوردن یک مهارت، به موفقیتهایی که آن مهارت برایتان به ارمغان خواهد آورد فکر کنید. مسیر یادگیری یک مهارت، خودش به شما و مغزتان کمک میکند تا فعال و سالم بمانید.
نکتهی بعدی ورزش است. لازم نیست که یک ورزشکار حرفهای باشید، بلکه به این فکر کنید که فعالیتهای بدنی، نهتنها به فیزیکتان کمک، بلکه سلامت مغزتان را نیز تضمین میکند.
فعالیتهای اجتماعی و رژیم غذایی شما نیز حائز اهمیتند. لازم است که غذای سالم برای سالمت مغز بخورید. مثلا من توصیه میکنم روزی هزار میلیگرم DHA امگا۳ بخورید.
س: و حرف آخر…
ج: باید کودک درونمان را زنده نگه داریم. زمانهایی وا بدهیم و بیخیال دنیایی که برای خودمان به اسم دنیای آدم بزرگها ساختهایم شویم. کارهای مسخره و احمقانه بکنیم. بازیگوشی کنیم و اجازه دهیم که ذهنمان مثل ذهن یک بچه، خلاق بماند.
پاسخ دهید