میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
اغلب ما از فروشنده انتظار داریم که رفتار محترمانه و خوبی داشته باشد، اما در جایگاه یک خریدار آیا تا به حال به این فکر کردهایم که ما چطور میتوانیم یک خریدار خوب باشیم؟ رابطهی خریدار و فروشنده یک رابطهی مستقیم است و هرچقدر یکی از طرفین محترمانه و صمیمیتر برخورد کند، دیگری نیز تحت تاثیر این برخورد قرار خواهد گرفت و برخورد بهتری را خواهد داشت. پس اگه انتظار یک رفتار درخور از فروشنده را دارید، بهتر است مشتری خوبی باشیم! اما چگونه میتوان یک مشتری خوب بود؟
از آنجایی که من مثل بقیه لاجرم یک خریدار و به قول معروف مشتری هستم و در عین حال سابقهی تقریبا طولانی در امر فروش دارم، شاید بتوانم خودم را واجد شرایط نوشتن چنین پستی بدانم.
فروشنده را بشناسید
این روزها اطرافمان پر شده از مغازههای رنگارنگ از هر نوع. یک جنس خاص شاید در نزدیکی محل زندگی شما در سه چهار فروشگاه مختلف به فروش برسد. فاکتورهایی مانند جور بودن سایر اجناس در انتخاب شما برای خرید ملاک خوبیست، ولی اگر خرید را یک معاملهی خشک و خالی در نظر نگیرید شاید اگر فروشندهی خوش اخلاقتر را انتخاب کنید، انتخاب هوشمندانهتری را انجام داده باشید.
حتی میتوان این گفتگوی کوتاه با فروشنده خوشاخلاق را یک «صحبتدرمانی» در نظر گرفت و از مزایایی مثل کاهش سطح تنش، استرس، پریشانی و حتی افسردگی بعد از یک صحبت گرم بهره برد. ( + )
پس با شناخت فروشندههای اطرافتان سعی کنید به سراغ کسانی بروید که روزتان را بسازند، و خرابش نکنند.
و اما فاکتورهای دیگری نیز در یک خرید تعیین کننده هستند. همانطور که پیشتر گفتم، جور بودن جنس مغازهدار، در کنار قیمت میتواند نقش تعیینکنندهای را ایفا کند. به هر حال این شما هستید که با سبک و سنگین کردن این عاملها بایستی یک فروشگاه را انتخاب کنید.
به عنوان یک خریدار ترجیح میدهم در کنار خرید اجناس، کمی شادی و سرخوشی و متعاقبش سلامتی را از یک فروشندهی خوشخلقی که حتی اگر چند تومانی جنسش را گرانتر میفروشد، بخرم. در اصل آن چند تومان اضافه (اگر آنقدر زیاد نبود که تازه نگران و ناراحتم کند) را میگذارم به حساب آن اجناسی که ذکرش رفت و داخل پلاستیک جای نمیگیرد.
رفتار شما با فروشنده
هرچقدر هم فروشنده خوش اخلاق باشد، اگر خریدار روی خوش نشان ندهد و خشک برخورد کند، نتیجهاش، مکالمهای چندان دلچسب نخواهد بود. در نتیجه شما هم در نوع رفتار فروشنده با خود دخیل هستید.
در روی دیگر سکه اگر گفتگوی شما با فروشنده گرم شد توجه داشته باشید که احتمالا فروشنده در طول روز با افرادی زیادی قرار است مکالمهی مشابهی را داشته باشد، در نتیجه سعی کنید که صحبتهای طولانی را فراموش کنید در غیراینصورت فروشنده سعی خواهد کرد که رفتار خشکتری را در ملاقات بعدی از خود نشان دهد تا انرژی لازم برای سر و کله زدن با مشتریانش را ذخیره کند.
در نهایت با کمی سبک و سنگین کردن اوضاع میتوانید یک خرید خوب را تجربه کنید و هم خودتان با سرخوشی بیشتر از مغازه خارج شوید و هم انرژی مضاعفی را به فروشنده برای روبرو شدن با مشتری بعدی تزریق کنید. منفعت این خوشرویی در یک چرخهی طولانی ممکن است در آیندهای نه چندان دور به خود شما باز گردد. به این صورت که شما با فروشنده خوشرفتاری میکنید، فروشنده با مشتری بعدی، مشتری بعدی با … تا باز این شادی به خود شما بازگردد.
رعایت نوبت
بعضی از ما استاد وقتگذرانیهای بیهوده هستیم ولی وقتی نوبت به رعایت صف و نوبت برای خرید میرسد، پرمشغلهترین آدم روی زمین میشویم و طاقتمان برای یک خرید چند دقیقهای طاق میشود. رعایت نوبت نشانهی شخصیت شماست. حتی اگر فروشنده به اشتباه میخواهد شما را زودتر از کسی که نوبتش شده، راه بیندازد، بسیار محترمانه و پسندیده است که به موضوع اشاره کنید. در طرف مقابل اگر وارد مغازهای شدید و فروشنده را در حال راهانداختن مشتری دیگری دیدید، از فروشنده نخواهید که کار شما را راه بیندازد. این کار هم حواس فروشنده را پرت و پروسهی آماده کردن سفارش مشتری را به تعویق میاندازد و هم بسیار مهمتر از آن عملی زشت و ناپسند است. حتی اگر یک قلم جنس میخواهید ، منتظر موقعیت مناسب شوید و یک بار به فروشنده با بیان اینکه فقط همین یک قلم جنس را میخواهید درخواستتان را عنوان کنید تا فروشنده اگر در بین آماده کردن اجناس مشتری، موقعیت مناسبی پیدا کرد شما را راه بیندازد.
البته به عنوان فروشنده بسیار به موردی که حتی زشتتر از رعایت نکردن نوبت است نیز برخوردم و آن درخواست یک قلم جنس و سپس اضافه کردن سفارش به مرور است. فروشنده به خیال اینکه طرف تنها یک قلم جنس میخواهد، آن را برایش آماده میکند، و سپس آیتمهای بعدی کمکم خودشان را نشان میدهند. باید یک فروشنده باشید تا خوب درک کنید که این کار چقدر زشت، سبک، و ناپسند است.
خرید بد
خرید بد چیست؟ خریدی که از آن راضی نیستید. موضوع را به چند بخش تقسیم میکنم:
الف) یک خرید بد میتواند یک خرید گران باشد. بله، اگر احساس کنید کلاه سرتان رفته، مطمئنا خوشحال نخواهید شد.
ب) یک خرید بد میتواند خرید یک جنس بنجل، خراب، و یا نامرغوب باشد.
ج) یک خرید بد میتواند خریدی باشد که بعد از بیرون آمدن از مغازه به خاطر رفتار فروشنده، خوشحالتر از وقتی که وارد آن شدیم، نباشیم.
چه کارهایی میتوانیم در مواجه با یک خرید بد انجام دهیم.
۱- قید آن فروشگاه را برای خرید بعدی بزنید. این راهحل پیشنهادی ما در مواجه با یک خرید بد از نوع سوم (ج) است. انسانها اخلاقیات متفاوتی دارند. ممکن است فروشندهای که شما را ناراحت میکند، ایدهآل یک فرد دیگر باشد. پس اگر با همین فرمان جلو برویم، در نهایت هر فروشندهای، مشتریانی خواهد داشت که با خلق و خوی او بیشتر جور هستند و اینگونه همه راضی خواهند بود. فروشندهای هم که رفتار ناشایستی داشته باشد در نهایت و طی یک دورهی زمانی نه چندان بلند مجبور به تخته کردن در مغازه خواهد شد.
۲- مساله را روشن کنید. این راهحل پیشنهادی ما در مواجه با یک خرید بد از نوع اول و دوم (الف و ب) است. اگر میخواهید سوتفاهمی که برایتان در خرید پیش آمده را برطرف کنید اول از همه با یک دوست مشورت کنید و اوضاع را از نقطه نظر او بررسی کنید. یک بار دیگر جمع خرید را حساب کنید و اگر مشکل سرجایش بود به مغازهدار مراجعه کنید.
دنیا بزرگتر از آن است که تنها از زاویهی دید ما تفسیر شود، پس موضوع را به صورت محترمانه با فروشنده در میان بگذارید. در بسیاری از موارد شاید چیزی که شما به ذهنتان نرسیده، عامل خرید بد بوده باشد و فروشنده ابدا در این امر مقصر نباشد. بدون پیشداوری اجازه دهید تا فروشنده توضیحات لازم را در خصوص چرایی مشکل پیشآمده توضیح دهد. ممکن است که هم حق با شما باشد و هم فروشنده مقصر نباشد. مشکل یک محصولی که چندین و چند دست چرخیده، در بسیاری از موارد متوجه فروشنده نیست. شما از پستچی که محصول تقلبی که شما به شخص ثالثی سفارش دادید را آورده، دلخور نمیشوید! میشوید؟!
در سوی مقابل اگر توضیحات فروشنده را توجیه بیپایه و غیرمنطقی دیدید، بهتر است قبول کنید که در ازای کلاهی که سرتان رفته لااقل فروشنده را شناختهاید. در این صورت به راهحل اول بازگردید و قید آن فروشگاه را بزنید. البته میتوانید موضوع را پیگیری کنید ولی توجه داشته باشید که قضاوت شما در خصوص موضوع مورد بحث تحت تاثیر «سوگیری تاییدی» نباشد و یک شخص بیگناه را متعصبانه به دردسر بوروکراسی که این روزها هر کسی را از پا درمیآورد، دچار نکنید. اصطلاحا میگویند «نان بُری کردن» یا «نان کسی را آجر کردن».
بیایید یک مشتری خوب باشیم، تا دنیا کمی جای بهتری برای زندگی کردن باشد!
چند دقیقه بیخیال موبایل شوید
یکی از زنندهترین رفتارهایی که میتوانیم در حین خرید داشته باشیم، صحبت با موبایل در زمانیست که در حال خرید (و نه در صف انتظار) هستیم. حتی اگر در صف انتظار هم بودیم بهتر است که مکالمه را خارج از فضای مغازه انجام دهیم.
وقتی فروشنده در حال راهانداختن شماست کاملا از آیتمهایی که نیاز دارید با خبر باشید و تازه در آن لحظه به فکر زنگ زدن به شریکتان برای سفارش نیفتید. البته اگر این کار رو کردید و فروشنده به سراغ مشتری بعدی رفت دلخور نشوید چرا که شما هنوز آمادهی سفارش دادن نیستید پس معطل کردن بقیه منطقی به نظر نمیرسد.
پاسخ دهید