
میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
کتاب «دلبسته» از امیر لوین برای من مرحلهی جدیدی از درک روابط بین انسانی بود. همهی ما تحت تاثیر شدید رسانه، انسانهای دلبسته و متعاقب آن وابسته را آدمهای ضعیفی میبینیم. فیگور پررنگ در بسیاری از فیلمها معمولا شخصی بسیار مستقل است که به شریک عاطفی اگر دلبسته شود، وابسته نمیشود.
اما امیر لوین در کتاب اشاره میکند که بعد از دلبستگی، دو نفر در اصل یک واحد روانی بزرگتر و در هم را تشکیل میدهند و خلق و خو، و حالتهای روانیشان روی یکدیگر تاثیر مستقیم دارد. حالا سوال اینجاست که چطور میشود دلبسته بود ولی وابستگی نداشت وقتی از نظر روانی از دید زیستی افسارتان در دست همدیگر است؟
لوین به فیلمی که اخیرا دیده اشاره میکند. در فیلم دخترِ داستان، در سناریویی متفاوت، وارد رابطه با مردی میشود و در آن رابطه با رفتارهایش نشانههای مختلفی برای شریکش میفرستد. مثلا گاهی با او میجوشد و میخندد و زمان خوبی را سپری میکنند و گاهی از او دوری میکند و سعی میکند استقلال خودش را حفظ کند. در انتها در حرکتی “تحسین برانگیز”، که حداقل در نمایشهای اینچنینی اینگونه به نمایش گذاشته میشود، قلب مردِ داستان را میشکند و به دنبال “نیمه گمشدهاش” میرود و البته مردِ رویاهایش را پیدا میکند و تا ابد خوشبخت میشوند.
لوین میگوید که حتی خودش هم تحت تاثیر فیلمنامه قرار گرفته ولی محتویات آن چقدر با زندگی واقعی جور در میآید؟ وقتی فیلم را از دریچهی نظریهی دلبستگی نگاه کنیم، قضیه متفاوت خواهد بود. فرستادنِ پیامهای ضد و نقیض یکی از نشانههای افراد گریزان یا به عبارت دقیقتر دوریکننده است. این افراد زمانی که به کسی نزدیک میشوند، استقلالشان را در خطر میبینند و ناخودآگاهانه رفتارهای اعتراضی برای به دست آوردن دوباره استقلال از خود بروز میدهند. هرچند از بیرون و برای نمایشهای هالیوودی، این افراد مظهر قدرت و استقلال به شمار میروند، ولی از نظر ظرفیت صمیمیت در پایینتر سطح یک فرد از نقطه نظر فرضیه دلبستگی قرار میگیرند. بله، افراد گریزان، ظرفیت کمی برای صمیمیت دارند و پایان فیلمی که امیر لوین به آن اشاره کرد اگر در زندگی واقعی اتفاق افتاده بود، باز هم خوش نبود. آن دختر، بعد از پیدا کردن نیمه گمشده، و بعد از نزدیک شدن به او، احتمالا همان رفتاری را تکرار میکند که با معشوقه اول خود داشت و از او گریزان میشود. به هر حال مکانیسمهای معمول او دوباره فعال میشوند. مثل هر شخص دیگری، یک فرد گریزان نیاز به صمیمیت و رابطه عمیق با دیگران دارد، اما این ویژگی او که ریشههای ژنتیکی و محیطی در دل خود دارد، ظرفیت این کار را از او میگیرد و تا حدودی ناکام میماند.
ترکیب یک فرد گریزان و یک فرد مضطرب، یک ترکیب سمی از نقطه نظر نظریه دلبستگی به حساب میآید اما یک فرد گریزان که در رابطهها مدام از استقلال حرف میزند، پتانسیل این را دارد که یک فرد امن را نیز به فنا دهد و مضطرب کند. هرچند تنها گزینه که احتمالا پایان خوشی برای فرد گریزان دارد، فرد امن است.
کتاب دلبسته از امیر لوین را بخوانید و اگر یک فرد مضطرب هستید تا میتوانید از فرد گریزان در رابطه دوری کنید چون برخلاف فرد گریزان، ظرفیت یک فرد مضطرب برای صمیمیت بسیار زیاد است و از طرفی تمنای آن را دارد. از یک طرف شما تمنای صمیمیت را دارید و از طرف دیگر هرچقدر این تمنا را بروز دهید، طرف مقابل که استقلالش را بیش از پیش در خطر میبیند از شما فاصله میگیرد.
امیر لوین اشاره میکند که افراد مضطرب و گریزان، زیاد جذب همدیگر میشوند و متاسفانه به خاطر ویژگیهای آنها از نظر دلبستگی، معمولا عاقبت شیرینی نخواهند داشت، هرچند اگر با یکدیگر بسازند.
با وجود اینکه گریزان بودن بیشتر به مردها و مضطرب بودن بیشتر به خانمها نسبت داده میشود، اما هر دو مورد در جنسیتهای مختلف به وفور پیدا میشوند. نزدیک به یک چهارم جمعیت را افراد گریزان تشکیل میدهند.
برای شناسایی یک فرد گریزان، میتوانید به تاریخچه روابط او با دیگران نگاه کنید. منظور من، صرفا روابط عاطفی نیست، بلکه رابطهی دوستانهاش با دیگران نیز میتواند اطلاعاتی خوبی از او به شما بدهد. مثلا ببینید وقتی دوستانش به او نزدیک میشوند، آیا از آنها فاصله میگیرد؟ آیا توانایی ساخت یک رابطه عمیق با دوستانش را داشته؟ به پیامهایی که با رفتارهایش میفرستد نیز دقت کنید. آیا میخواهد به شما نزدیک شود، ولی وقتی این نزدیکی از حدی گذشت خودش را عقب میکشد و ناگهان از دسترس خارج میشود و با بهانههای مختلف میخواهد از شما فاصله بگیرد؟
یکی از موثرترین راهها برای بُریدن زودهنگام از یک رابطه سمی، توانایی ابراز صحیح آن چیزی است که در ذهنتان میگذرد. اگر صمیمیت میخواهید واضح ابراز کنید و منتظر رفتار شریکتان باشید. افراد امن، معمولا میتوانند در دوز کنترلشده این صمیمیت را به مرور حتی با یک فرد گریزان بسازند اما برای یک فرد مضطرب، وقتی در رابطه با فرد گریزان قرار میگیرد، تمنای سریع صمیمیت، فقط باعث رانده شدن طرف مقابل میشود. اگر فرد مضطربی هستید بهتر است آنچه میخواهید را ابراز کنید، تا در آینده اسیر رابطهای که در آن مدام خودخوری میکنید نشوید. به هر حال شما نیاز به صمیمیت دارید و یک فرد گریزان نه اکنون نه در آینده ظرفیت متناسب با نیاز شما را نخواهد داشت.
این گریزانی درمان هم داره؟ چون با این اوصافی که ذکر شد من حس میکنم یه همچین عنصر نامطلوب و گریزانی هستم :/
من فکر میکنم که با تمرین، میشه رفتارها و عادتها رو تغییر داد. هر موقع حس کردید که سیستم اتوماتیک شما فعال شده و رفتاری رو انجام میدید که درصدد تغییرش هستید، باید خودآگاهانه مقاومت کنید.