میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
دختر کوچکتان در حال نقاشی کشیدن است. طرحی که کشیده را میبینید و میگویید:
آفرین عزیز دلم، دخترم بهترینه، چه نقاشی زیبایی. تو نقاش به دنیا اومدی.
به هر حال با تقویت کردن رفتار و عمل دخترتان میخواهید که اعتماد به نفسی برای ادامه در او بوجود بیاورید تا آن استعداد در او شکوفا شود. اما جملات شما بسیار تعیینکننده خواهد بود و اگر آنها را اشتباه به کار ببرید، دقیقا مانعی برای پیشرفت او خواهید شد. در ادامه با کمک از کتاب «طرز فکر» نوشته خانم دوِک به شما نشان میدهم که چرا جملهی بالا میتواند به ضرر پرورش دخترتان تمام شود.
پادکست
نقش تقویتکنندههای مثبت، با ستایش کاری که دختر بچه انجام داده، باعث تکرار رفتار در آینده خواهد شد اما قرار دادن اون در موقعیتی که احساس بهترین بودن را بکند، و فکر کند که استعدادی خدادادی دارد و نیازی به تلاش نیست نتیجهی معکوس میدهد چرا که او را از پذیرفتن چالشهای جدید که برای پیشرفت لازم است، میترساند.
تقریبا ۸۰٪ والدین متفق القول هستند که برای اعتماد به نفس فرزندشان باید تواناییهای آنها را ستایش کنند. از طرفی در «طرز فکر ثابت» الگوی مشابهی را شاهد هستیم. در این طرز فکر، ما بیش از اندازه روی تواناییهایمان تمرکز میکنیم: «به نظر خوب میاد؟» «به اندازه کافی نمرهم بالا هست؟» به عبارتی ما یک وصله به شخصیت و وجودمان میچسبانیم و سپس مدافع آن ویژگی میشویم و چالشهای جدید را پس میزنیم.
آیا ستایش تواناییِ بچهها، این تمرکز را تشدید نمیکند؟ آیا این نوع رفتار باعث نمیشود که بچه تلاش کند تا آن چیزی که هست باقی بماند؟
این موضوع میتواند تا جایی پیش رود که به کل طرز تفکر رو به رشد را ناقص کند. اما چطور؟ زمانی که بچه به خاطر استعدادی که دارد و چیزی که تحویل داده ستایش میشود، او میخواهد که این موفقیت را حفظ کند چرا که در ذهنش او با این استعداد تعریف میشود و اگر نقصی در آن پیدا شود، بخشی از ایگوی او آسیب میبیند و همه میدانیم که آسیب دیدن ایگو، به صورت غریزی برای همه دردناک است.
هرچقدر آن بچه با آن “استعدادهای خدادادی” بیشتری تعریف شود، ایگو بزرگتر و ترس از قبول چالشهای جدیدی که میتواند منجر به رشد او شود بیشتر خواهد شد.
دوک آزمایش جالبی را برای دو گروه ترتیب داد. در این آزمایش، به هر دو دسته، ده سوال غیرکلامی آیکیو داده شد. اکثر بچهها، نتایج خوبی به دست آوردند و زمانی که کارشان تمام شد، آزمایشکنندگان شروع به تحسین بچهها کردند.
بعضی از دانشآموزان را با جملاتی مثل «خدای من، تو هشتتا از سوالها رو درست جواب دادی. خیلی نمره خوبی آوردی. باید خیلی باهوش باشی.» تشویق کردند و بعضی را با جملاتی مثل «خدای من، تو هشت تا سوال رو درست جواب دادی. خیلی نمره خوبی آوردی. باید حسابی تلاش کرده باشی که تونستی این نمره رو بیاری.»
گروه اول احساس میکردند که استعدادی خدادادی دارند در جایی که به گروه دوم آن طور القا نشده که استعداد خاصی دارند و بیشتر تلاششان برای به دست آوردن نمرهی بهتر ستایش شد.
تا اینجا هر دو گروه در جایگاه یکسانی بودند، اما تفاوت درست بعد از نوع «تحسین» شروع شد. به گروه اول طرز فکر ثابت القا شده بود. آنها “استعداد” را داشتند. حس خوبی است وقتی احساس کنیم که ژنش را داریم یا برای این کار ساخته شدهایم. اما مشکل اینجاست که این نوع نگاه باعث میشود چالشهای جدید را پس بزنیم چرا که خطر ابطال این باور در چالشهای جدید وجود دارد و ما ناخودآگاهانه از آنها خبر داریم.
در آزمایش خانم دوِک هم همین اتفاق افتاد. وقتی از گروه اول برای انجام چالش جدید سوال شد، آنها چالش را پس زدند. چالشی که قرار بود چیز جدیدی به آنها یاد بدهد. آنها نمیخواستند که ریسک کنند و با پذیرفتن خطر احتمالا استعدادشان زیر سوال برود.
در طرف دیگر، ۹۰ درصد دانشآموزانی که به خاطر تلاششان مورد ستایش قرار گرفته بودند، چالش جدید را پذیرفتند.
چالش جدید، بر خلاف تست اولیه، برای دانشآموزان گروه اول نهتنها سرگرمکننده و جذاب نبود، بلکه برعکس بود و احتمالا به این خاطر که «استعداد خاصشان» را زیر سوال میبرد، آن را کسلکننده و دردآور گزارش میکردند. برای دسته دوم، اما این چالش، راهی برای پیشرفت بود پس آن را با آغوش باز پذیرفتند.
در این آزمایش فقط با تغییر یک جمله و قرار دادن دانشآموزان در حالت طرز فکر ثابت یا رو به رشد، نتیجه به طرز شگفتانگیزی تفاوت کرد. اگر بتوانیم، این نوع طرز فکر را در بچهها یا دانشآموزان نهادینه کنیم، بهتر از هر محرک انگیزشی، او را به سمت جادهی موفقیت و پیشرفت راهنمایی کردهایم. محرکهایی که انگیزه ایجاد میکنند، معمولا تنها چند قدم ما را همراهی میکنند، اما نوع نگاه و طرز فکر، ما را مجهز به مقابله با چالشها و موانعی که به هر حال در مسیر وجود دارد خواهد کرد.
البته بهتر است فراموش نکنیم که تغییر طرز فکر، خودش نیاز به تلاش و پشتکار دارد. یکی از بهترین روشها، برای شکلدهی این طرز فکر، استفاده از تقویتکنندههای مثبت برای رفتارهایی است که با پشتکار و تلاش در رابطه هستند.
Mindset by Carol Dweck | THE DANGER OF PRAISE AND POSITIVE LABELS
www.ilola.ir | بیست ساعت تا موفقیت
این اتفاقی بود که دقیقا برای من افتاد و به حدی این هوش و استعداد در من اغراق شد که تلاش نکردن رو امتیاز مثبتی میدونستم و همین چرخه ی معیوب باعث شد در کنار یک سری مسایل دیگه در سالهای اول پزشکی ( که مطلقا بر تلاش استواره و هوش عملا بوده که پذیرفته شدم) بشدت افت تحصیلی و افسردگی و سیکل معیوب تا زمانی که خودم دست بکار تغییر شدم
خوشحالم که از این چرخه معیوب خارج شدید.