میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
«بخور مامان جون، شربته، بهبه، بخور عزیزم» و ناگهان چیزی با طعمی تقریبا شبیه به زهر مار در دهان بچه ریخته میشود.
«نه بابا، اینا دواست، بده، زهرماره» ولی بچه که میداند که خوشمزهست.
«اینا فروشی نیست، مگه نه آقای فروشنده؟» و فروشنده تقریباً چارهای جز دروغ گفتن ندارد.
شاید شما هم با این جملات یا دروغهای مشابهی که روزانه به بچهها میگوییم موافق باشید. در بهترین حالت میتوانیم آنها را دروغ سفید یا مصلحتی بنامیم. ولی آیا این کار درست است؟ من ابدا اینگونه فکر نمیکنم.
دروغ، دروغ است
دروغ، دروغ است و مصلحتی که ما دربارهاش صحبت میکنیم توسط کودک درک نمیشود. یا اگر درک بشود به روش مشابهی که ما درک میکنیم نیست. اگر برای من مصلحت، سلامت کودک باشد، بایستی با راهی بهتر و بدون دروغ موضوع را به کودک بفهمانم و نه اینکه به واسطهی ترتیب بدِ کودک و عدم حرفشنوی او مجبور به دروغ گفتن شوم. این کودک وقتی با این شرایط بزرگ میشود فردا به خاطر مصلحتی، دروغ میگوید. این مصلحت البته شاید دیگر فقط ربطی به موضوع سلامت نداشته باشد و هرچیزی دیگری در این بین دخیل شود. اینجاست که مرز نامشخص مصلحت باعث میشود که کودک فردا در جامعه به یک دروغگوی تمام عیار برای آنچیزی که مصلحت میپندارد تبدیل شود.
برتراند راسل در کتاب آموزش و زندگی بهتر میگوید:
…و شما هیچوقت خلاف آنچه معتقد هستید بهبچه نگویید. برای تربیت بچه هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که والدین بهاو دروغ بگویند. میتوان به بچه گفت…
و من کاملا با این حرف راسل موافق هستم. اگر نخواهم بگویم که در هر مشکلی دروغی جای خوش کرده لااقل با اطمینان میگویم که دروغ ریشهی بسیاری از مشکلات من، ما و جامعه است. این کتاب خواندنی را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
مصلحت کودک من فردا در جامعه میشود جمع کردن پول، و برای پول دروغ میگوید. مصلحت کودک من میشود، تعداد اعضای کانال تلگرام و برای جذب عضو، عکسهای خصوصی یک بازیگر، یا فردی را بدون اجازه در تبلیغات کانالش نمایش میدهد یا خبر مرگ بازیگری را پخش میکند و خانوادهای را از ترس و وحشت تا دم گورستان همراهی میکند. کافیست از گوگل کمک بگیرید تا گستردگی انتشار این اخبار کذب را خودتان شاهد باشید.
اینها موارد کوچکی نیستند، بلکه بازی با حیثیت و آبروی شخصیست که برای خود حداقل یک انسان، و عضوی از یک خانواده و یک جامعه است و در این بین انسانی که حق یک زندگی آرام را دارد به کل نابود و بازیچهی دست دروغگویان میشود.
البته همیشه نیت پلید هم پشت عملی که با دروغ همراه است وجود ندارد و ممکن است هدف خیر باشد. مثلا فرض کنید فردی برطبق باور دینی خود خواندن نماز صبح را خوب میداند. حالا برای ترغیب دوستان خود به دروغ لیستی از مزیتهایی که خواندن نماز صبح برای انسان دارد را میسازد. یا شاید در این زمینه تحقیق کند (که این مورد بسیار به ندرت پیش میآید و تحقیق ایشان هم به ارجاع به مطالب دروغگوهای مشابه میانجامد) و به لیست بلندی از مزیتها و معایب خواندن نماز صبح برسد. حالا از آنجا که باور دینی این شخص میگوید نماز صبح از جانب خدا واجب شده پس در نتیجه خوب است، آن قسمت معایب را نادیده میگیرد و با تمرکز و بزرگنمایی آن قسمت مزیتها سعی میکند آن را یکسره خوب نمایش دهد، که این کار یعنی نگفتن تمام حقیقت دست کمی از دروغگویی ندارد.
حرف آخر
باور کنیم یا نکنیم، ریشهی بسیاری از مشکلات من، ما و جامعه از دروغ و دروغگویی سرچشمه میگیرد، پس کمی مسئولانهتر بچههایمان را ترتیب و بزرگ کنیم. ما انسانهای متمدن امروز فاصلهی زیادی با آن جاندارانی داریم که زمانی قصد سفر از آفریقا به سرتاسر دنیا را کردند. در آن زمان هنوز زمین زیبایمان را اینگونه به گند نکشیده بودیم. لااقل بخشی از آن را با ترتبیت درست کودکانمان، بهبود ببخشیم!
پاسخ دهید