چطور بهتر یاد بگیریم | 7 | ساختار اطلاعات در ذهن

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

حالا که کلاس درس ما به اینجا رسید بد نیست با استاد کلاس نیز آشنا شویم.

باربارا اوکلی

این تصویر، خانم باربارا اوکلی را نشان می‌دهد. باربارا تا ۲۶ سالگی ریاضی را به صورت جدی و مشتاقانه نخوانده بود؛ اما اکنون اون استاد مهندسی در دانشگاه است. کسی که تا قبل از اینکه ریاضی خواندن را شروع کند، در تمام دوره‌های آموزشی‌اش از ریاضی متنفر بوده، و اعتراف می‌کند که در ریاضی به صورت ذاتی خوب نبوده، چطور استاد مهندسی می‌شود؟

چرا درک مفاهیم ریاضی معمولا مشکل است؟ شاید به خاطر ماهیت انتزاعی بودن آن باشد. شما یک گاو را در دشت می‌بینید و خب می‌فهمید که «گ» «الف» و «واو» یا همان کلمه‌ی گاو، این موجود است. یک کلمه داریم که مستقیما به موجود در دنیای واقعی اطلاق می‌شود. حتی احساسات را با وجود اینکه نمی‌توانیم ببینیم، درک می‌کنیم و مفهومشان را می‌فهمیم. ولی مفاهیمی مثل جمع، تفریق، ضرب، و تقسیم چیزهایی نیستند که بتوانیم آن‌ها را ببینیم یا حس کنیم. در نتیجه این موارد توسط مغز ما به راحتی قابل درک نیستند.

سلول‌های عصبی در مغز ما با استفاده‌ی مکرر به هم پیوند می‌خورند و هرچقدر مفاهیم کمتر قابل درک مستقیم باشند، کار و تمرین بیشتری برای یادگیری آن‌ها لازم خواهد بود. با این حال مفاهیم انتزاعی، سبب به وجود آمدن اتصالات واقعی در مغز ما می‌شوند. یعنی یک مفهوم نادیدنی تبدیل به یک ساختار عصبی واقعی می‌گردد.

زمانی که برای اولین بار شروع به فهمیدن مساله‌ای می‌کنید، الگوی عصبی مرتبط با آن، در مغز شما شکل می‌گیرد. این الگو بسیار ضعیف و محو است. وقتی شروع به حل مساله بدون نگاه کردن به راه‌حل آن می‌کنید، این الگو برجسته‌تر می‌شود. وقتی تک‌تک مراحل حل مساله را به صورت ذهنی و قدم به قدم مرور می‌کنید، این الگو مانند یک سازه‌ی بتونی، در ذهن شما مستحکم و استوار می‌شود.

درست است که یک سازه‌ی بتونی به نظر نامیرا می‌آید ولی تمرین و مرور دوباره‌ی الگو چیزی‌ست که از ضعیف شدن آن جلوگیری می کند. در نتیجه به هر حال تمرین برای حفظ و دوام الگو لازم است.

در خصوص نحوه‌ی یادگیری بایستی در نظر داشته باشید که در حین مطالعه‌ی مساله (چه دیدن ویدیو، چه خواندن کتاب، چه گوش دادن به استاد سر کلاس درس) شش دانگ حواس خود را به موضوع دهید. به عبارتی تا جایی که می‌توانید از حواس‌پرت‌کن‌های اطراف دوری کنید. سپس به ذهن‌تان برای سر در آوردن از کلیت مسأله، فرصت دهید. کمی زمان بدون تمرکز بر روی مسأله بگذارنید. می‌توانید خودتان را درگیر مسأله‌ی دیگری کنید و یا کلا بی‌خیال، به استراحت بپردازید.

زمانی که تمرکز حواستان را از روی موضوع برمی‌دارید، به حالت دیفیوس می‌روید. در این حالت به مغزتان اجازه می‌دهید تا ساختارهای ایجاد شده را بررسی، و سر و سامان دهد. در نتیجه زمانی که به موضوع برمی‌گردید، درک روشن‌تر و بهتری از آن خواهید داشت.

حالا اگر بخواهید با یک‌باره‌خوانی، چیزی را یاد بگیرید، و به ذهنتان فرصت کافی برای ردیف کردن یک فونداسیون مرتب، منظم و البته مستحکم را ندهید، با چیزی شبیه به تصویر زیر، سمت راست مواجه خواهید شد. یک آش درهمی که ذهن برای درک، به یادآوری و استفاده از آن‌ها با مشکل جدی مواجه می‌شود.

ساختار-اطلاعات-در-ذهن
اینجاست که اهمیت تمرین هر روزه، و با نظم برای ساخت یک ساختار عصبی و منظم و کارا هویدا می‌شود (قسمت سمت چپ تصویر بالا).

به یاد داشته باشید که اگر استعداد سوخت نیتروژن برای ماشین ذهن شما برای جلو بردن به حساب بیاوریم، نبود آن مساوی با عدم موفقیت شما نخواهد بود. همانطور که وجود استعداد هم مساوی با موفقیت صد در صدی نیست. عامل تعیین‌کننده، پشتکار، تمرین منظم و رویکرد درست برای یادگیری یک مهارت است.

2 دیدگاه

  1. ممنونم از شما برای این سری چطور بهتر یاد بگیریم. بسیار مفید و جالب هست. منتها تصاویری که در متن ها به اونها اشاره میشه حذف شده اند. فکر میکنم اضافه کردن تصاویر باعث بهبود متن ها خواهد شد.

    • سلام و ممنون از حسن نظرتون
      سرویس‌دهنده‌ی قبلی خیلی اذیت کرد، به نحوی که حتی نتونستم بک آپ درست و حسابی از وب‌سایت برای انتقال بگیرم. ایمپورتر وردپرس در زمان ایمپورت کردن سایت همچین مشکلاتی رو به هر حال به وجود میاره. ممنون بابت کامنتون. تا چند دقیقه دیگه پست رو اصلاح می‌کنم.

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد