اعتماد و رابطه | بخش دوم | نکاتی در باب اعتماد مجدد

اعتماد مجدد

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

در بخش قبلی بررسی کردیم که آیا یک رابطه‌ی از دست رفته ارزش دوباره ساختنش را دارد یا نه. اگر به این نتیجه رسیدید که اعتماد مجدد گزینه‌ی مناسبی به حساب می‌آید، نوبت ساختن دوباره است. ولی اعتماد کورکورانه‌ی دوباره نتیجه‌ش جز شکستن دوباره‌ی دل شما با احتمال بالا نخواهد بود. بهتر است که نکاتی را در خصوص اعتماد بدانید و قبل از اینکه درگیر مجدد رابطه شوید، ببینید که آیا آب‌تان با شریکتان در یک جوی می‌رود یا خیر. به هر حال احساسات نقل و نبات نیست که در مغازه‌ی هر شیرینی فروشی پیدا کنید. اگر قرار است از احساسات مایه بگذارید، بهتر است که حساب شده مایه بگذارید. البته بعضی‌ها می‌گویند مایع بگذارید که خب این خودش نشانه‌ای‌ست که هنوز طرف آماده نیست و باید بگذارید کمی آبش کار برود. از شوخی گذشته به پنج قدم برای تشخیص اعتبار «تلاش مجدد شریک برای بازسازی اعتماد در شما» که در ادامه آمده توجه کنید.

قدم اول: زمان می‌برد

بسته به میزان آسیبی که دیده‌اید، میزان زمانی که بایستی سپری شود تا از بار گناه شریکتان کم شود، متفاوت است. می‌تواند ماه‌ها، یک سال یا حتی سال‌ها طول بکشد تا زهر اولیه‌ی آن آسیب گرفته شود. درست است که گناه او، عوض نشده ولی زمان به مرور کمک می‌کند تا راحت‌تر با موضوع کنار بیایید.

اگر شریک‌تان حس گناه‌کاری را به گردن شما می‌اندازد و از جمله‌هایی نظیر «چقدر کشش می‌دی، بسه دیگه» استفاده می‌کند، دست نگه دارید چرا که به چراغ قرمز خورده‌اید. این موضوع نشان می‌دهد که او از تاثیراتی که رفتار اشتباهش بر روی شما گذاشته آگاه نیست، و خوبی و خوشی شما جزو اولویت‌هایش محسوب نمی‌شود.

موضوع فوق کاملا یکطرفه نیست. شما هم باید به عنوان کسی که می‌خواهید باز اعتماد کنید، هر بار که خلق‌تان گرفت به سراغ سرزنش او نروید. بایستی که اگر گذشتید، بگذرید.

در نهایت مثل هر احساس دیگری بایستی زمان بدهید تا کم‌کم احساساتتان بهبود پیدا کند با این تفاوت که هدف را در پیش چشم خود داشته باشید. یعنی به امید برگشت، کمی تامل کنید. اگر به خطایی که شریک‌تان کرده به چشم یک برگ برنده نگاه می‌کنید، بازی منصفانه‌ای را در پیش نگرفته‌اید. رابطه، بازی نیست. این یکی از آن منفعت‌های غیراساسی‌ست که نشان می‌دهد این رابطه ارزش بازسازی را ندارد.

قدم دوم: یک عذرخواهی درست و حسابی

اگر شریکتان خطایی کرده، خب او به شما یک عذرخواهی بدهکار است. یک عذرخواهی واقعی و درست و حسابی. ولی عذرخواهی واقعی چه شکلی‌ست؟ یک عذرخواهی واقعی اینگونه شروع می‌شود: «من متاسفم، من…». اگر شریکتان گفت که «من متاسفم که تو…» یا «من متاسفم ولی…» او به دنبال توجیه آمده و نه یک عذرخواهی واقعی.

بگذارید مثال بزنم تا واضح‌تر شود. «من متاسفم که تو ناراحت شدی» یا «من متاسفم ولی فقط همون یه بار بود».

اگر دیدید که یک عذرخواهی رنگ توجیه به خود گرفته یا می‌خواهد بهانه‌تراشی کند که چرا آن اتفاق افتاده است و بدتر از آن شما را به خاطرش سرزنش کرده یا احساساتتان را کوچک بشمارد، در حقیقت شما عذرخواهی درستی دریافت نکرده‌اید. اصلا طرف شما عذرخواهی نکرده است. مثلا کجای این جمله «یالا بابا، حالا مگه چی شده» عذرخواهی‌ست؟

به عبارتی، در یک عذرخواهی [واقعی] طرف بایستی که مسئولیت اشتباه را برعهده بگیرد، اظهار پشیمانی کند و به شما نشان دهد که بابت آسیبی که به شما زده نادم است و احساساتتان را درک می‌کند. سپس قول بدهد که نه تنها به شما دیگر آسیبی نمی‌زند که در صدد پاک‌کردن گنده‌کاری گذشته‌اش نیز برآمده است.

قدم سوم: ببینید می‌شود که با شواهد موجود به او اعتماد مجدد کرد

یک مطالعه‌ی کلاسیک از سال ۱۹۸۵ نشان داد که اعتماد سه بعد مختلف دارد: قابلیت پیشبینی، قابل اطمینان بودن، و ایمان/باور.

در خصوص ایمان در قدم پنجم بیشتر صحبت می‌کنیم. منظور از باور، ایمان مذهبی نیست بلکه اعتقاد و اعتماد به شریک‌تان در آن نفهته است. ولی قبل از اینکه به باور به شریکتان برسید بایستی که ابتدا بتوانید پیش‌بینی‌اش کنید و به او اطمینان داشته باشید.

در خصوص دو مورد فوق، می‌توانید به رفتار شریک‌تان توجه کنید. ببینید در جاهایی که می‌تواند خودخواه و مرموز باشد، انتخاب می‌کند که مهربان بوده و بی‌شیله پیله حرف بزند. مرموز نباشد و با روی باز با مسائل برخورد کند. در خصوص کسی که خبطی را مرتکب شده، ببینید که وقتی می‌گوید فلان ساعت به خانه می‌آید، آیا واقعا می‌آید. وقتی می‌گوید «به سی جلسه ترک اعتیاد می‌روم» آیا واقعا می‌رود. با شما به مشاره خانواده برای بهتر شدن اوضاع می‌آید و آیا در جلسه چرت نمی‌زند.

سعی نکنید و مرموز باشید و دائم برای شریکتان پازل بسازید بلکه در خصوص انتظاراتی که از او دارید صادق بوده و ارتباط برقرار کنید. مثلا رک و راست بگویید که برگشتن او در فلان ساعت مهم است و انتظار دارید که در خانه باشد. در خصوص انتظارات و اهدافتان صریح صحبت کنید. حتی مواردی که بسیار واضح به نظر می‌رسد، مثل پایان دادن به اعتیاد را صریحا عنوان کنید. درست است که با همین شرط، به فکر بازسازی رابطه افتاده‌اید ولی چیزی را ناگفته باقی نگذارید.

اگر پذیرش اشتباه و تلاش برای جبران از سمت کسی که اعتماد شما را سلب کرده انجام شود، اصیل‌تر، راحت‌تر و سریع‌تر این اعتماد بازیابی خواهد شد. مثلا رفتن به جلسه‌ی درمانی برای حل مشکل افسردگی، بدون اینکه شما دائم موضوع درمان را پیش بکشید، یا کم کردن خوشگذرانی با رفقا از هفته‌ای پنج مرتبه به هفته‌ای دو بار.

ولی او تا کجا باید پیش برود که شما باور کنید که می‌توانید با او یک رابطه‌ی مجدد بسازید؟ در حقیقت او بایستی آنقدر رفتارهایی که اعتماد شما را جلب می‌کند، تکرار کند، که آن رفتار خاص که اعتماد شما را شکسته بود، به عنوان یک استثنا در میان انبوه از رفتارهای خوب به حساب بیاید.

قدم چهارم: بر روی زمانِ حال تمرکز کنید

به مرحله‌ای رسیده‌اید که می‌خواهید اعتماد کنید ولی هرچقدر تلاش می‌کنید، کمتر موفق می‌شوید. در این زمان بایستی از خود بپرسید که آیا نگرانید؟ آیا در حال «فکر کردن وسواسی» و نشخوار در باب گذشته‌اید؟ در اینجا منظور از نشخوار کردن، فکر کردن بدبینانه و منفی و پرتکرار در خصوص گذشته است؛ و نگرانی فکر کردن بدبینانه و منفی و پرتکرار در خصوص اتفاقات احتمالی آینده است.

در نهایت شما به جای تلاش برای پیدا کردن راه‌حل یا دائم نگران اتفاقات آینده‌اید یا نقاط سیاه گذشته شما را درگیر کرده است. در این حالت مچ خودتان را بگیرید و به زمان حال برگردید. به رفتارهای اکنون شریکتان توجه کنید. این اتحاد شما با شریکتان اکنون چه چیزی را برای‌تان در بقچه دارد؟ نگاه خود را بر جریان زندگی قرار دهید و نه گذشته‌ی سیاه و آینده‌ی نامعلوم.

قدم پنجم: کمی باور/ایمان چانشی‌اش کنید

ایمان و باور به اینکه شریک شما آمده که دیگر خیانت نکرده و اعتمادتان را خدشه‌دار نکنید از مهم‌ترین قسمت‌های ساخت مجدد اعتماد است. باور به اینکه شریک‌تان آمده که با شما با عشق و محبت برخورد کند و به شما اهمیت بدهد بسیار مهم است، حالا هر اتفاقی که می‌خواهد در آینده بیفتد، بیفتد. ولی چگونه می‌توان این باور را تقویت کرد؟ روی آسیب‌پذیر خودتان را به او نشان دهید و سپس واکنش او را رصد کنید. اگر می‌بینید که ناامیدتان کرد و پاسخ مثبتی از او نگرفتید، احتمالا کارتان برای اعتماد دوباره به مشکل خواهد خورد.

البته اگر همه چیز را با دقت بررسی کرده باشید و خط و نشان‌هایتان را کشیده باشید، می‌توانید که باور بی‌مورد را در ابتدا چاشنی کار نکنید و اعتماد را بر اساس فاکتورهای قبلی بسنجید و بسازید. به آنچه در قدم سوم خواندیم برگردید و سعی کنید که آنچه حس اعتماد را در شما نسبت به شریکتان تقویت می‌کند بیشتر و بیشتر به بوته‌ی آزمایش بگذارید.

به عبارت دیگر اجازه دهید که شریک‌تان هر حرکتی که خواست بکند و سپس ببینید با توجه به رفتارش می‌توانید مجددا به او اعتماد کنید یا خیر.

حالا فرض کنیم که رابطه را از سر گرفتید. دیگر در رابطه‌ای که باز شکل گرفته، کمی ایمان و باور نیاز است، پس باور داشته باشید که آینده به شما لبخند خواهد زد و آن روی سگش را نشان نخواهد داد.

اولین نفری باشید که نظر می‌گذارد

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد