میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
قبل از اینکه زبان سخن گفتن با کامپیوتر برای اجرای دستورالعملهایی که از او میخواهیم را یاد بگیریم، بد نیست کمی در خصوص چگونگی ساخت و کارکرد و در کل سختافزار کامپیوتر یاد بگیریم. اگر قرار باشد که کامپیوتر یا موبایل خودتان را به قطعههای کوچکی تقسیم کنید، وقتی که در کیس را باز میکنید با این قطعههای اصلی روبرو خواهید شد:
معنای سطح بالای این قسمتها به شرح زیر است:
واحد پردازش مرکزی (CPU) قسمتی از کامپیوتر است که به صورت وسواسگونه و پشت سر هم میپرسد «بعدش چیه؟ حالا چیکار کنم؟». اگر پردازندهی سیستم شما سرعتش ۳.۰ گیگا هرتز است، این بدان معناست که CPU سیستم شما این سوال را سه میلیارد بار در ثانیه میپرسد. به عبارتی بهتر است یاد بگیرید که خیلی سریع حرف بزنید تا به گرد پای پردازندهتان برسید.
حافظهی اصلی یا RAM اطلاعات را برای استفادهی CPU که خیلی هم عجله دارد نگهداری و مهیا میکند. حافظهی اصلی هم سرعتی نزدیک به پردازنده دارد؛ ولی مشکلش این است که تا کامپیوتر را خاموش میکنید، اطلاعات موجود در آن هم دود میشوند و به هوا میروند.
حافظهی جانبی نیز به مانند حافظهی اصلی، اطلاعات را در خود ذخیره میکند ولی با این تفاوت که خیلی کُندتر است. مزیتش چیست؟ حتی با خاموش کردن کامپیوتر، اطلاعات بر روی حافظهی جانبی باقی میمانند. هارددیسکها، حافظههای فلش (فلشمموری) از انواع حافظههای جانبی به حساب میآیند.
دستگاههای ورودی و خروجی شامل صفحهی نمایش، چاپگر، موشواره (ماوس)، کیبورد، میکروفن، بلندگو، تاچپد و غیره میشوند. دستگاههایی که به نحوی تعامل شما با کامپیوتر را برقرار میکنند، دستگاههای ورودی یا خروجیاند.
این روزها، اکثر کامپیوترها یک اتصال به شبکه را برای دریافت اطلاعات از طریق شبکه با خود دارند. ما میتوانیم به شبکه به عنوان مکانی که دادهها را ذخیره و دریافت میکنیم نگاه کنیم. البته سرعت نقل و انتقال دادهها کم است و همیشه هم در دسترس نیستند. به عبارتی شبکه، حافظهای جانبیست که کند است و نمیشود با اطمینان بر آن تکیه زد.
جزئیات ساخت این قطعات را دیگر به متخصصان این امر بسپارید. مهم بود که در خصوص اصطلاحات آن کمی بدانید تا بهتر بتوانید با سیستم خود ارتباط برقرار کنید.
به عنوان یک برنامهنویس، کار شما استفاده از این قطعات در یک هارمونی برای حل مسائلیست که نیازی را برطرف میکنند. مثلا پاسخ به یک سوال یا آنالیز دادهها برای رسیدن به جواب. اکثر کار شما در حرف زدن با CPU خلاصه میشود. اینکه به اون بگویید که خب قدم بعدی چیست و چه کاری باید انجام دهد. گاهی به CPU میگویید که با حافظهی اصلی یا حافظهی جانبی یا شبکه یا دستگاههای ورودی و خروجی وارد بحث و گفتگو شود.
شما بایستی همان شخصی باشید که به سوال «بعدش چیه؟» CPU پاسخ میدهید. ولی خب اگر قرار باشد تبدیل به یک آدمک ۵ میلیمتری شده و در کامپیوتر برای تعامل با آن جاسازی شوید تازه نوبت به آن میرسد که هر ثانیه سه میلیارد بار سوال بپرسید. برای رفع این مشکلات عدیده، ما یاد میگیریم که چطور دستورالعمل بنویسیم. این دستورالعملهای ذخیره شده را برنامه، و فعالیتی که منجر به نوشتن این راهنماها و تصحیحشان برای اجرای درست میشود را برنامهنویسی مینامیم.
این نوشته تحت مجوز کرییتیو کامنز BY – NC و حمایت موسسه تحقیقاتی رامونا ارائه میشود. شما میتوانید با توجه به مفاد این گواهی از آن استفاده کنید.
پاسخ دهید