میتوانید از محتویات این باکس بگذرید و یکراست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.
پردهی اول: فرصتها یکی پس از دیگری از دست میروند. سی سالگی را رد کردهام و خودم هم نمیدانم به کجا چنگ بیندازم. چند هندوانه بزرگ زیر بغلهایم گرفتهم و سعی میکنم که با وجود آنها بدَوَم. ولی به کجا؟ خب مشخص است به سمت موفقیت.
با اینکه میدانم بهتر است در یک زمان تنها روی یک جنبهی بزرگ از زندگی تمرکز کنم، با این حال نه دلم میآید نویسندگی را به امان خدا بسپارم، نه برنامهنویسی را، نه پول در آوردن برای امرار معاش را. از طرفی برای تکمیل هر کدام از این پروژهها عجله هم دارم.
سرعت قشنگ است، سرعت جذاب است و ما همه میخواهیم که به سرعت پلههای موفقیت را طی کنیم. به خوبی به خاطر میآورم زمانی که برای لینوکسریویو مینوشتم، خواندن و ترجمهی راحت یک مقالهی انگلیسی، تعریف من از موفقیت بود، ولی رسیدن به این جایگاه من را ارضاء نکرد. با سرعت هرچه تمامتر به این هدف رسیدم، ولی خسته و درمانده، و البته ارضاء نشده، هنوز نفسی تازه نکرده به سمت پلهی بعدی خیز برداشتهام. با خود میگویم که پلهی بعدی حتما سعادت ابدی من را در دل خود دارد و آرام خواهم گرفت.
ولی حقیقت این است که آن پله نه سعادت ابدی من را در بر دارد و نه من با این نوع نگاه آرام خواهم گرفت.
پردهی دوم: در حیاط خانه به سراغ آب دادن گلها رفتم که زنبوری توجه من را جلب کرد. آبپاش را زمین گذاشتم و روی حرکات زنبور ریز شدم. به زیبایی یک گل را برانداز میکرد، شهدش را میمکید، به سراغ گل بعدی میرفت و…
پنج دقیقهای با لذت تمام به تماشای آن زنبور نشسته بودم که به خودم آمدم. بایستی کار ترجمهی بخش ۱۴ را تمام کنم! هندوانههایی که زمین گذاشته بودم را به سرعت برداشتم و به سمت اتاق آمدم. در حین حرکت به سمت اتاق موضوعی توجهم را به خودش جلب کرد؛ ذهنم آرامتر است و انگار گیج و سر در گم نیستم؛ و در کل انرژی و شادی بیشتری در خود احساس میکنم.
ولی تماشای آن زنبور عسل چه ویژگیای داشت؟ فکر میکنم که ذهنم را به جریان جاری سپرده، و بدون دغدغهی قبل یا بعد، به نظاره نشسته بودم. حسی که تماشای آن زنبور به من داد، معادل حس تازهشدنی بود که بعد از یک مدیتیشن درست و حسابی به سراغم میآمد.
برای لذت از زندگی گاهی لازم است که هندوانهها را زمین بگذاریم، دور و برمان را خلوت کنیم، غرق در زمان حال شویم، به تماشای جریان زندگی بنشینیم و از لحظه لذت ببریم. در نهایت چیزی از این زندگی دستمان را نمیگیرد، پس شاید بد نباشد این همه تنش و فشار، برای چیزی که در نهایت نابود میشود به خود تحمیل نکنیم.
همیشه تاثیر مثبت مدیتیشن روی احوالاتم را میدیدم، ولی اکنون درک بهتری از چیزی که راهنمای برنامه میگفت پیدا کردم. مدیتیشن برای رسیدن به سعادت یا افزایش شادی نیست، بلکه اینها عوارض جانبی «نشستن به تماشای جریان زندگی» هستند. در مطلب «مدیتیشن، چرا و چگونه» توضیحات بیشتری در خصوص آن دادهام. مدیتیشن کنید!
سلام ممنونم از نکته ای که یاداوری کردید. ما گاهی فراموش میکنیم هندوانه ها را بگذاریم و حتی یکی یکی انها را بخوریم که خوشمزه گی ان طولانی مدت باشد و درد ناشی از پرخوری را هم نچشیم. گاهی خدا بواسطه دیگران دست ما را می گیرد به نشانه اینکه کجا؟ ارام باش ارام.
سلام و خواهش میکنم. خوشحالم که مطلب رو مفید دیدید.