مغز ابله | 8 | کنترل مغز | اشتها | 3 | پرخوری

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

روزمرگی یا عادت روزانه هم تاثیر بسزایی در عادات غذایی ما دارد. چه ساعتی ناهار می‌خورید؟ بین ساعت دوازده تا دو بعد از ظهر؟ چرا همیشه سر همان ساعت خاص، معده‌ی شما طلب غذا می‌کند؟ یک دفعه ساعت دو خالی می‌شود؟ خب آن ساعت بدن نیاز به غذا دارد. از صبح تا ظهر کار کرده‌اید و گشنه‌اید. ولی همه که کارگر معدن نیستند که خسته شوند و به خاطر انرژی که هدر رفته طلب غذا کنند. بعضی‌ها تا ساعت دوازده خواب تشریف داشته‌اند و حالا ساعت دو گرسنه‌اند. جریان چیست؟

جریان این است که از خیلی خیلی وقت‌ پیش، ما تصمیم گرفتیم که بین ساعت دوازده تا دو ناهار بخوریم و کسی هم نگفت که چرا!؟

حالا تکرارِ این تصمیم، تبدیل به یک الگو برای مغز ما شده و مغز ما سر ساعت از ما طلب غذا می‌کند. در اصل این معده‌ی شما نیست که یک دفعه جا را برای غذا خالی کرده، بلکه مغز است که انتظار می‌کشد تا یک چیزی پیدا کنید و ببلعید. بله، مغز به جای اینکه یک تصمیم آگاهانه مبنی بر اینکه «آیا الان نیاز به انرژی و غذا دارید» بگیرد، سعی می‌کند که در نیروی استدلال و منطق صرفه‌جویی کند. کاری که خیلی از ماها نه فقط در خصوص غذا که در خصوص هر چیز دیگری نیز می‌کنیم.

عادت‌ها نقش بزرگی در تصمیم‌گیری‌های ما دارند. مغز به محضی که طبق عادت، چیزی را طلب می‌کند، نشانه‌ای برای ترغیب شما به منظور به دست آوردن آن بروز می‌دهد. مثلا ساعت دو بعد از ظهر مثل یک خیّر در گوشتان نجوا می‌کند: «معده خیلی گشنه‌ست، یکم چیز بخور، گناه داره!» و اینگونه مغز خر، ما را هم خر می‌کند.

زمانی که به یک فرد چاق توصیه می‌کنید که کمتر بخورد، درست است که توصیه‌ی به جایی می‌کنید ولی این را در نظر داشته باشید که عادت غذایی، تحت تاثیر فاکتورهای فراوانی‌ست. مثلا یکی از آن‌ها خوردن برای آرامش است. یک فرد دپرس و ناامید مثل کسی‌ست که انگار کوهی کنده و الان توان هیچ کاری را ندارد. تفسیر مغز از این شرایط چیست؟ فرد خسته است و نیاز به انرژی دارد. انرژی از کجا می‌آید؟ از غذا؛ در نتیجه شخصِ دپرس که اتفاقا به خاطر مشاهده‌ی چربی‌های انباشته شده در زیر پوستش در آینه دپرس شده، تصمیم می‌گیرد که باز هم بخورد! مغز می‌گوید انرژی می‌خواهد و کسی به این راحتی‌ها حریف این لجبازِ یک‌دنده نیست.

وقتی غذای پر انرژی می‌خورید، سیستم پاداش‌دهی مغز می‌گوید «آ باریکلا گلم» و شما را خوشحال می‌کند. این است که غذاهای چرب اینقدر لذیذ است و کمتر پیش می‌آید کسی برای وقت دپرس شدن به سراغ یک کلم بروکلی برود.

وقتی که بدن و مغز شما به مقدار معینی از کالری ورودی عادت کرد، پایین کشیدن سطح کالری دیگر کار آسانی نیست. آیا دونده‌های دوی صد متر را دیده‌اید که بعد از گذشتن از خط پایان، حریصانه نفس می‌کشند؟ کسی می‌گوید «هووووی این همه اکسیژن می‌خوری برات بده! چرا یکم دیسیپلین و نظم نداری! آروم نفس بکش عمو جان! خیلی طمع‌کار شده‌ای! حواست هست؟» در خصوص خوردن هم همین جریان برقرار است. وقتی بدن انتظار ورودی بیشتر را می‌کشد، نظم داشتن و کمتر خوردن و کاهش این ورودی، کار بسیار سختی خواهد بود.

اینکه چرا فردی شروع به پرخوری می‌کند و به مرور زمان این پرخوری به عادت تبدیل شده و مغز طبق عادت، همان میزان ورودی را برای روزهای بعد از شخص طلب می‌کند، عملا با توجه به احتمالات فراوان قابل تشخیص نیست. ولی وقتی غذای زیادی در دسترس یک گونه‌ی جانوری باشد که هر چیزی گیرش آمد در هر جایی بخورد تا انرژی برای وقتی که غذا نبود داشته باشد چه می‌شود؟ همین می‌تواند دلیل موجهی برای این پرخوری ما به حساب بیاید.

اگر دلایل بیشتری برای تاثیر مغز بر خوردن می‌خواهید نگاهی به این مدل در خصوص بیماری عصبی انورکسیا یا بی‌اشتهایی، و بولیمیا یا پرخوری عصبی در ویکی بیندازید. در این مورد مغز به شما می‌گوید که «شکل ظاهری‌ات مهم‌تر از غذاست، پس غذا نخور!» مثل این است که به ماشینی بگویید که «بنزین می‌خواهی چیکار، برو لامصب». نه تنها این تصمیم مغز عقلانی و منطقی نیست بلکه می‌تواند باعث شود که بدنتان با مشکلات جدی روبرو شود. حرکت و خوردن از ملزوماتی‌ست که طی سال‌های زیادی منجر به پیچیدگی‌های فراوانی در مغز شده است؛ و به همین دلیل است که خوردن مهم است. چیزی که مشکل ایجاد می‌کند پرخوری است.

البته قبول کنید که خوردن یکی از لذت‌های بزرگ زندگی‌ست. فرض کنید مجبور بودید در کوره‌ای را در پشتتان باز کنید و داخلش ذغال‌سنگ بریزید تا برای یک روز انرژی داشته باشید! خب زندگی طعم الانش را دیگر نمی‌داد. شاید مغز آنقدر هم خر نباشد و در این خصوص یکسره مقصر نیست!

1 دیدگاه

  1. سلام.ممنون از اطلاعات بسیار مفیدتون. اما چرا این بحث کنترل اشتها ادامه نداره؟ حالا که فهمیدیم چه اتفاقی در مغز میوفته که پرخوری میکنیم، راهکارش چیه؟

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد